
«برونو داور» (گارسیا) از کار بی کار می شود. پس از گذشت دو سال و انجام مصاحبه های کاری بی نتیجه، «برونو» به این نتیجه می رسد که باید رقبایش را از بین ببرد. بنابراین یک آگهی قلابی در روزنامه ها چاپ می کند که در آن ها دنبال کسی می گردد که دقیقا مشخصات حرفه ای خودش را داشته باشد…

در يکي از محله هاي فقير نشين حومه ي پاريس، يک مجتمع مسکوني به محاصره ي پليس درمي آيد. سه جوان ساکن در مجتمع، «سعيد» (تاقمائويي)، عرب مهاجر؛ «ون» (کاسل)، يهودي کله شق؛ و «اوبر» (کونده)، افريقايي بوکسور، که به خاطر بي کاري به شغل هاي پست و سرقت و خريد و فروش مواد مخدر روي آورده اند، با پليس درگير مي شوند...

شهري در دنياي آينده اي تاريک و آشفته. قصابي (دريفوس) با کشتن شاگردانش و فروش گوشت آنان به مشتريان تأمين معاش مي کند. «لوييزون» (پينون)، دلقک بي کار که تازه استخدام شده، قرار است قرباني جديد او باشد. اما «ژولي» (دونياک)، دختر قصاب به «لوييزون» دل مي بندد و او را از خطر آگاه مي کند...