

داستان سریال بر روی گروهی از افراد متمرکز است که تاریخ تولدشان یکی می باشد و به صورت تصادفی زندگیشان در راه های مختلف به هم گره می خورد. جک و ربکا زوج جوانی هستند که در پترزبورگ منتظر به دنیا آمدن سهقلویشان می باشند. کوین بازیگر موفق و خوشتیپ تلویزیون می باشد که از زندگی مجردی خسته شده است. رندال نیز تاجری است که در کودکی پدرش او را در یک ایستگاه آتش نشانی رها کرده بود و اکنون دارای یک همسر و دو دختر است...


Kimmy که به همراه چهار دوست خود برای مدت پانزده سال در یک پایگاه زیر زمینی در ایندیانا تحت لوای فرقه ای آخرالزمان گرا به دور از تکنولوژی های نوین زندگی کرده است توسط پلیس نجات داده می شوند و پس از آنکه تبدیل به تیتر یک رسانه ها می شوند جهت حضور در برنامه تلویزیونی پر بیننده ای به نیویورک دعوت می شوند.اما Kimmy که سال های زیادی از زندگیش را از دست رفته میبیند پس از برنامه از بازگشت به ایندیانا خودداری کرده و تصمیم می گیرد تا با گشت و گذار در نیویورک علاوه بر گذراندن دورانی خوش با تغییرات دنیا در این سال ها آشنا شود.ولی مشکل از جایی شروع می شود که او در این دنیای غریبه برای ادامه زندگیش به شغلی و محلی برای خواب نیاز دارد اما آشنایی و هم خانه شدن او با مرد عشق بازیگر شدنی به نام Titus او را در مسیر جدیدی قرار می دهد.