

در شهرستان خیالی و اشرافی راتشایر، رقابت دیرینهای بین دو مرد قدرتمند در آستانه انفجار است: روپرت کمپبل-بلک، المپیکی سابق، عضو پارلمان و زنباز معروف، و همسایهاش در راتشایر، تونی بدینگهام، کنترلکننده فرنچایز مستقل تلویزیونی کورینیوم. با افزایش تنشها و عمیقتر شدن رقابتها، اسرار فاش میشود، اتحادهای دروغین شکل میگیرد و ارتباطات مخفیانهای برقرار میشود که همسران، معشوقهها، همکاران، دوستان و خانوادهها را به نبرد آنها میکشاند.


داستان سریال درباره ی “دراکولا” ست، که در زمان سلطنت ملکه ویکتوریا به لندن میاد و خودش رو بعنوان مؤسس و بنیانگذار عصر مدرن در این شهر معرفی میکنه، اما در واقع به دنبال انتقام گرفتن از آدم هاییه که قرن ها پیش زندگیش رو نابود کردن. فقط در یک صورته که برنامه و نقشه ی دراکولا که مدت ها براش برنامه ریزی کرده خنثی میشه، اونم اینه که دراکولا عاشق زنی میشه که تناسخ همسر مُرده ش رو در جسم و ظاهر اون زن میبینه…


داستان سریال در مورد گم شدن پسر ربکا وینستن و مایکل هست که هر دو قبلا ماموران سازمان CIA بودند. پسر آن ها در شرایط مشکوکی ناپدید شده و آن ها هیچ شکی ندارند که پسرشان زنده هست و برای پیدا کردن او تمام مهارت و عزم خود را به کار می گیرند و با کمک دوستان قدیمی خود، دنبال پسرشان می گردند...