
پل ویتی اواخر دوران محکومیت خود را در زندان می گذارند . ماموران اف.بی.آی او را زیر نظر دارند و متوجه می شوند او که روزی خطرناک ترین گانگستر نیویورک بوده اکنون وضعیت روانی عجیبی دارد. اداره اف.بی.آی تصمیم می گیرد با دکتر سوبول مشورت کند. از سوی دیگر سوبول نیز خودش مشکلاتی دارد. پدرش بتازگی فوت کرده و این مسئله او را دچار یک بحران هویت نموده که هم در زندگی شخصی و هم حرفه ای اش تاثیر گذاشته است. بعلاوه او می داند همسرش لورا از اینکه بن دوباره پل را وارد زندگیشان کند بسیار خشمگین خواهد شد. در ادامه پل بطور مشروط آزاد شده و با مسئولیت بن تحت مداوا قرار می گیرد و بنابراین بن مجبور است او را به خانه اش ببرد.

«رابرت کليتن دين» (اسميت)، پدري مهربان، همسري وفادار و وکيل دادگستري، به فروشگاه مي رود تا براي همسرش هديه اي بخرد. اما خودش نمي داند که در ساک خريدش، نواري ويدئويي انداخته اند که قتل اخير سناتوري امريکايي را به دست «توماس رنولدز» (وويت)، يکي از مأموران فاسد و رده بالاي سازمان امنيت آن کشور، نشان مي دهد. ديري نمي گذرد که «رنولدز» به تعقيب «دين» مي پردازد تا نوار را به چنگ آورد...

«فردي هفلين» (استالون) کلانتر شهرکي در نيوجرزي است که بسياري از مأموران اداره ي پليس نيويورک هم ساکن آن جا هستند. «مو تيلدن» (دنيرو)، بازرس اداره ي پليس نيويورک، در تحقيقاتش درباره ي تعدادي پليس فاسد و کلاهبردار، به اين شهرک و کلانترش، «فردي هفلين» مي رسد. «هفلين» با «تيلدن» هم کاري مي کند و رفته رفته پي مي برد که برخي از قهرمانان زندگي اش چندان هم زندگي وارسته اي ندارند…

«لورنزو» (پاتریک)، «مايکل» (پیت)، «جان» (الدارد) و «تامي»، چهار دوست نوجوان ساکن محله ي «هلز کيچن» نيويورک که به طور اتفاقي باعث آسیب دیدن یک پیرمرد شده اند، به دارالتأديب فرستاده مي شوند. نگهبانان دارالتأديب، از جمله «شان نوکز» (بيکن) آنان را مورد ضرب و شتم و آزار و اذيت قرار مي دهند. ۱۳ سال بعد آن ها فرصتی پیدا می کنند تا از این نگهبانان انتقام بگیرند...

«گيل رنارد» (دنيرو) فروشنده اي است که در زندگي شخصي و حرفه اي اش شکست خورده. او کشته مرده بيس بال است و تمام وقتش را صرف دنبال کردن بازيکن مورد علاقه اش، «بابي ريبرن» (اسنايپس) مي کند. «بابي» فصل ورزشي بدي را آغاز مي کند و تمام افتخارات به بازيکن ديگري به نام «پريمو» (دل تورو) که در همان تيم بازي مي کند، نسبت داده مي شود. «گيل» نيز براي درست کردن اوضاع، «پريمو» را مي کشد.