
داستان در مورد زندگی زنی به نام “گرترود بل” (نیکول کیدمن) مسافر، نویسنده، باستان شناس، اکسپلورر، نقشه کش، و وابسته سیاسی به امپراتوری بریتانیا در آغاز قرن بیستم می باشد. گرترود بل، (Gertrude Bell) زاده ۱۴ ژوئیه ۱۸۶۸ در کانتی دورهم انگلستان، درگذشته ۱۲ ژوئیه ۱۹۲۶ در بغداد، مشاور سیاسی، کوهنورد و جهانگرد کاوشگر در رشته های تاریخ و باستان شناسی بود ولی در عین حال از زبده ترین و کارآمد ترین ماموران «سازمان اطلاعات و امنیت خارجی بریتانیا» (SIS) در زمان خود، به ویژه در دوران جنگ جهانی اول محسوب میشد…

داستان این فیلم در مورد زندگی یک خانواده ی چند نفره است که پدر و مادر مسن با فرزندان مشکل دارند و هر کدام از اعضای این خانواده ها نیز خود دارای مشکلات بزرگتری نیز هستند. اکنون هر کدام از افراد این خانواده با یک نفر غریبه ی خارج از محیط خانواده آشنا می شوند که به نظر کسی است که می تواند مشکل را حل کند.

دختري آمريكايي بهنام «ساندرا پولنسكي»، دانشجوي رشته خبرنگاري به لندن آمده و در پي مصاحبهاي با يكي از كارگردانان معروف لندن است. او يك شب در يكي از نمايشهاي شعبده بازي «سيد واترمن» آمريكايي شركت ميكند و روح «جو استرامبل»، خبرنگار معروفي كه بهتازگي مرده را ميبيند و از راز يك قتل زنجيرهاي مطلع ميشود. ساندرا و سيد، در جستجوي كشف حقيقت با «پيتر لايمن» مظنون آشنا ميشوند و ...

۲۴ سپتامبر ۱۹۱۴ ارتشهای آلمان بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند. شب کریسمس جنگ را تعطیل میکنند تا دست کم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند. در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقه خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند. صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان میروند.آنشب سربازان ۳ ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر ۳ فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنگ را از سر بگیرند...