

اين سريال زندگي يک سري بازيگر نويسنده مخصوصا زندگي رييس نويسندگان يک برنامه تلويزيوني کمدي را به نمايش ميگزارد. داستان از انجا شروع ميشود که با تغيير رييس سازمان زندگي روزمره انها تغيير مي کند و باعث ميشود که زندگي رييس نويسندگان دچار مشکلاتي شود.رييس سازمان که خود ادم بسيار موفقي است سعي دارد تا زندگي کارمندان خود را بهتر کند...

«نیک» کارگر فلزکار پروژه های پل سازی برای فراز از زندگی یکنواخت و خسته کننده خانوادگی رابطه عاشقانه ای با «تولا»ی زیبا و فتان پیدا می کند. این اتفاق سبب می شود تا همسرش «کیتی» رابطه اش را با او قطع و از صحبت کردن با وی خودداری کند. نیک که متوجه اشتباه خود شده، دست به هر کاری می زند تا دوباره با همسر و سه دخترش رابطه برقرار نماید. او برای ایجاد ارتباط راه تازه ای می یابد: استفاده از آوازها...

چارلی کانتیلینی که زن جوان و خوش قیافه ای است تاکنون در برقراری روابط رمانتیک با مردان موفق نبوده اما یکروز در یک فروشگاه با مردی به اسم کوین آشنا می شود . چارلی احساس می کند که کوین همان مرد کامل و ایده آلی است که او را خوشبخت می کند . کوین هم از چارلی خوشش آمده و تصمیم می گیرد با او ازدواج کند و بهمین خاطر چارلی را به خانه شان می برد تا با مادرش ویولا آشنا شود . اما ویولا از همان برخورد اول از چارلی خوشش نمی آید و معتقد است او لیاقت همسری پسرش را ندارد...

"ری" تبهکاری خرده پا قصد دارد به همراه شرکای تبهکار خود یک پیتزافروشی افتتاح کرده و از طریق آن به بانک محل دستبرد بزنند.اما از آنجایی که همسر او پیتزا پز خوبی نبوده اما شیرینیهای عالی می پزد آنها اقدام بفروش آنها می کنند.اما وقتی آنها در حفر تونل به موفقیت دست پیدا نمی کنند،شغل شیرینی فروشی آنها پر درآمد می شود و...


سريال به يکي از زندانهاي خيلي پيشرفته که سيستم امنيتي قوي داره مربوط ميشه. داستان سریال به فرار زنداني ها مربوط نیست و بيشتر به اتفاقات داخل زندان و ارتباط پرداخته میشه. اين زندان با ديگر زندانها فرق داره چراکه داراي يک قسمتي است بنام E-city که در اين محوطه زندانيان آزادند ولي هر حرکت آنها توسط نگهبان ها کنترل ميشه.