
فیل رابرتسون، مردی بود که پیش از آنکه به یک ستاره تلویزیونی تبدیل شود، با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکرد. او با شیاطین درونش میجنگید و زندگی خانوادگیاش در خطر بود. اما او با تلاش و پشتکار، بر مشکلات غلبه کرد و خانوادهاش را نجات داد. این داستان واقعی، آغازگر یک سلسلهمراتب بود...


یک خانواده معمولی برای شروعی دوباره و نو به خانه ای جدید میروند اما در این خانه اوضاع آنچنان که به نظر میرسد خوب و نرمال نخواهد بود. رازهای سر به مهر زیادی در این خانه وجود دارند. صاحبان پیشین آن بر اثر قتل و خودکشی از دنیا رفته اند. این خانه به آن زیبایی که به نظر میرسد نیست…راز چیست؟ مشکل کجاست؟ چرا صاحبان جدید پس از دیدن موارد مشکوک از خانه نمیروند و در آن میمانند؟ این خانه چه رازی را در خود پنهان کرده؟ سرنوشت این خانواده و اطرافیان آنها همگی به خانه گره خورده اس…