
نلسون مردی است که در شهر سان فرانسیسکو به شغل مديريت امور تبليغاتی مشغول است. يکروز در محل برگزاری تست رانندگی با زنی به اسم سارا آشنا می شود. سارا با ديگر زنهائی که تاکنون در زندگی نلسون بوده اند تفاوت دارد و نلسون جذب رفتار او می شود. نلسون به سارار اظهار علاقه می کند و سارا به او پيشنهاد می دهد که با هم يکماه رابطه داشته باشند و در اين مدت سارا به او کمک کند تا انسان بهتری شود و سپس او را ترک کند. نلسون در اين مدت می کوشد تا سارار به را خودش علاقمند سازد تا بلکه با او زندگی خوبی را شروع کند اما او رازی را که در پشت کوتاهی اين رابطه عاشقانه سارا است نمی داند.

"دیوید آلن گریفن" قاتل خونسردی است که یک قربانی زن انتخاب کرده،او را هفته ها مورد بررسی قرار می دهد تا همه جزئیات زندگی اش را بفهمد.خود را آماده کرده و وارد خانه شده و قربانی اش را شکنجه می کند."جو کمبل" پس از شکست در دستگیری او،از اف بی ای استعفا داده و به شیکاگو می رود.اما وقتی صندوق پستی خود را باز می کند،متوجه نامه ای می شود که قاتل برای او فرستاده و...

توماس ای. اندرسون مردی است که زندگی دوگانهای دارد. در روز او یک برنامه نویس یک شرکت نرم افزاری است و شبها هکری تحت عنوان نئو. نئو همیشه به دنبال فهمیدن حقیقت زندگیاش بوده است، اما حقیقت خارج از تصور اوست. او با یک هکر افسانهای بنام مورفیوس که توسط دولت بعنوان تروریست شناخته شده، ارتباط برقرار می کند، و به همین خاطر تحت تعقیب پلیس قرار می گیرد. مورفیوس نئو را در دنیای واقعی بیدار می کند، یک سرزمین بایر و ویران، جایی که ذهن اکثر انسانها توسط گونهای از ماشینها، در ماتریکس اسیر شده است. اکنون نئو باید بعنوان یک شورشی در دنیای ماشینها به ماتریکس بازگردد و با مامورها مقابله کند، ابر برنامههای قدرتمند کامپیوتری ای که وظیفه دارند نئو و تمام شورش انسانی را سرکوب کنند.

«کوین لومکس» (کیانو ریوز) یک وکیل مدافع جوان، بیباک و شکست ناپذیر ساکن شهری کوچک در فلوریدا است. او توسط قدرتمندترین شرکت حقوقی دنیا در نیویورک استخدام می شود و با وجود مخالفت مادرش که نیویورک را شهری پر از فساد می داند پیشنهاد کار را پذیرفته و بهمراه همسرش به نیویورک می رود. اما بزودی ...

درست در زمانی که تیم تحقیقاتی دانشگاه درآستانه ی اثبات روش جدیدی است که با آن می توان از آب به جای سوخت استفاده کرد، در آزمایشگاه خرابکاری رخ می دهد و مدیر آن به قتل می رسد. «ادی» (ریوز) نیز سعی دارد از مهلکه فرار بکند چون مقامات رسمی تصور می کند او و دیگر دست اندرکاران این پروژه که زنده مانده اند، عامل خرابکاری هستند …