

داستان سریال از سال ۱۹۶۷ میلادی با گم شدن دختر نوجوان یکی از وکلای خوش نام شهر لس آنجلس و آغاز تحقیقات گروهبان پلیسی به نام Sam Hodiak برای یافتن او آغاز می شود و از آنجا که کسی در آن دوران تمایلی به همکاری با او به عنوان پلیس ندارد مجبور به کمک گرفتن از مامور مخفی یاغی و سرکشی به نام Brian Shafe می گردد. تحقیقات مشترک آنها را سرانجام به مخفیگاه رهبر فرقه آنارشی گرایی می کشاند که زنان ساده لوح و آسیب پذیر را ترغیب به پذیرفتن فرقه او جهت استفاده از آنها برای رسیدن به اهداف هولناکش می کند...


کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...


صبح ۲۹ امین روز از آپریل، هفت میلیارد سكنه زمین به شكلی غیرقابل باور به مدت دو دقیقه و هفده ثانیه، از هوش میروند و آنهایی كه جان سالم به در برده اند وقتی به هوش می آیند متوجه خاطراتی میشوند كه هیچوقت تجربه نكرده اند. كمی تحقیق، همه را متوجه این موضوع میكند كه آن خاطرات، در واقع مروری بر اتفاقاتی بوده كه نه در گذشته بلكه در زمانی به فاصله شش ماه از زمان حال اتفاق اقتاده است نگرانی همه از این است كه آیا قرار است آن چیزی را كه دیدند در واقعیت تجربه كنند یا انتخاب با خودشان است...