

در جزیره زیبای پرنس ادوارد در کانادا، یتیمی به نام آن شرلی به اشتباه به گرین گیبلز، خانه متیو و ماریلا کاتبرت فرستاده می شود. آنها تصمیم می گیرند به هر حال او را به فرزندی قبول کنند، زیرا آن دوستی، عشق و خوشبختی را در خانه جدید خود می یابد. برای داستان دختری پاک دل و تخیلی که بزرگ می شود، به دانشگاه می رود و زنی تغییر یافته به خانه بازمی گردد، همراه باشید.


هنگامی که ورودیهایی به یک بعد جدید به نام "ماتو" در سراسر ژاپن ظاهر شدند، منبع جدیدی به نام "هلو" کشف شد که قدرتهای منحصر به فردی فقط به زنان میدهد. اما موجودات خطرناکی به نام "یوموتسو شوئوکی" نیز در ماتو حضور دارند و از آن زمان مسئول بروز بلایایی بودهاند. برای مقابله با آنها، دولت گروه الیتی زنانی را تشکیل داد که از قدرتهای هلو دریافت کردهاند به نام "گروه ضد شیطان".


یونها پارک فقط یک دختر معمولی بود که ناامید از ورود به کالج بود، اما وقتی بالاخره موفق شد، خوشحالی او از پشت بام پایین میآید - فقط در نقش رالیانا مک میلان، شخصیتی از رمانی که مرگش به عنوان کاتالیزور عمل میکند، از خواب بیدار میشود. برای اتفاقات داستان اما رایلیانا برای بار دوم از مردن امتناع می کند و مصمم است که سرنوشت خود را تغییر دهد، مهم نیست که چه!


پس از آخرین تورنمنت و باخت شرم آور در دور پایانی، میچی تصمیم می گیرد آن را از ورزش جودو کنار بگذارد. بین فعالیتهای اجتماعی دبیرستان و امتحانات ورودی، او زمانی برای رقابت در هنرهای رزمی که بیشتر دوست دارد، نخواهد داشت، اما کنار گذاشتن سرگرمیهای قدیمی بخشی طبیعی از رشد است. با این حال، عشق به جودو ادامه دارد - و زمانی که او با همکلاسی جدیدش تووا، دختری که میچی را در مسابقه آخرش برتری داد، ملاقات می کند، به شدت باز می گردد! تووا می خواهد یک باشگاه جودو در مدرسه آنها تشکیل دهد، اما برای راه اندازی آن به اعضای جدیدی نیاز دارد. آنها با عشق خود به جودو متحد شده اند، آنها با هم شور و شوق خود را به رینگ می اندازند و دوباره به ایپون گل می زنند!


هیتوری گوتو، بوچی چان دختری است که آنقدر درون گرا و خجالتی در اطراف مردم است که همیشه صحبت هایش را با آه... آغاز می کرد. گروه چون فکر میکرد این میتواند فرصتی باشد حتی برای کسی که مثل او خجالتی هم بدرخشد. اما از آنجایی که او هیچ دوستی نداشت، در نهایت هر روز شش ساعت به تنهایی گیتار تمرین کرد. او پس از تبدیل شدن به یک نوازنده ماهر گیتار، ویدیوهایی از خود در حال نواختن گیتار را با نام «قهرمان گیتار» در اینترنت آپلود کرد و در مورد اجرا در کنسرت جشنواره فرهنگی مدرسهاش خیالپردازی کرد. اما او نه تنها نتوانست هیچ هم گروهی پیدا کند، قبل از اینکه بداند، او در دبیرستان تحصیل می کرد و هنوز هم نمی توانست یک دوست مجرد پیدا کند! او واقعاً در آستانه تبدیل شدن به یک گروه بسته بود، اما یک روز، نیجیکا ایجیچی، درامر گروه Kessoku Band، به سراغ او رفت. و به همین دلیل، زندگی روزمره او کم کم شروع به تغییر کرد...


مانند. (Ad Stella) ۱۲۲— عصری که انبوهی از شرکت ها وارد فضا شده اند و یک سیستم اقتصادی عظیم را ساخته اند. یک دختر تنها از سیاره دور افتاده عطارد به مدرسه فناوری Asticassia، که توسط گروه Beneritt اداره می شود، منتقل می شود که بر صنعت لباس های موبایل مسلط است. نام او Suletta Mercury است. این دختر با نور قرمزی که در قلب پاکش می سوزد، قدم به قدم در دنیایی جدید قدم می زند.