
در دنیایی که انسانها و حیوانات انساننما در کنار هم زندگی میکنند، گروهی از حیوانات جنایتکار به نامهای آقای گرگ، آقای پیرانا، آقای مار، آقای کوسه و خانم رتیل برای جلوگیری از گذراندن دوران زندان، توافقی را انجام دادهاند. هنگامی که با آقای گرگ شروع به لذت بردن از این سبک زندگی جدید میکنند، یک شرور جدید ظهور میکند...

تیم و برادر کوچکتر بچه رئیس او یعنی تد، حالا دیگر بزرگسال شدهاند و مسیر متفاوتی را نسبت به یکدیگر انتخاب کردند. از طرف دیگر هم تئودور، مدیرعامل یک صندوق پوشش ریسک شده است. اما خب ماجرا فقط به همینجا ختم نمیشود و هیچ چیزی نمیتواند برای مدت طولانی این دو برادر را از هم دور نگه دارد...

در مورد گروهی از افراد می باشد که می خواهند مسیر ۳۰۰۰ مایلی شانگهای تا چشم انداز های پوشیده از برف هیمالیا را پیاده روی کنند اما در میانه ی راه، با یکی یتی (مرد برفی) جوان به نام اورست برخورد می کنند. در ادامه، آنها تصمیم می گیرند تا این موجود جادویی را به آغوش خانواده اش که در اورست زندگی می کنند، بازگردانند...