داستان، روایتگر سفر استیفن ندومپالی است، مردی که در پس چهرهٔ خورشیدی آبراهام، رهبر پنهان و مقتدر یک شبکهٔ جنایی بینالمللی، زندگی دوگانهای را تجربه میکند.
داستان در شمال کرالا و در سالهای ۱۹۰۰، ۱۹۵۰ و ۱۹۹۰ جریان دارد. سه نسل از قهرمانان به نامهای مانیان، کونجیکل و اجایان تلاش میکنند تا باارزشترین گنج این سرزمین را حفظ کنند.
یک خیاط پس از اصابت صاعقه، قدرت های ویژه ای به دست می آورد، اما اگر بخواهد تبدیل به ابرقهرمانی شود که شهر زادگاهش نیاز دارد، باید یک دشمن غیرمنتظره را نابود کند....