

ناروتو یک نینجای جوان بود که استعداد عجیبی برای آزار و اذیت کردن دیگران داشت، او به رویای خود یعنی تبدیل شدن به قویترین و برترین نینجای دهکده خود رسید و سرانجام چهرهی صورت ائ را به عنوان هوکاگه در کنار دیگر هوکاگه ها برای یادبود قرار دادند. اما این بار دیگر داستان متعلق به ناروتو نیست بلکه درباره نینجاهای جوانی از نسل جدید است که آمده اند تا جا پای او و گذشتگان بگذارند و اتفاقاً سر دسته آنها پسر ناورتو، یعنی بروتو است...


کاگیاما شیگئو ملقب به آ.کی.آ اوباش یک رتبه ی هشتمی در استفاده از توانایی های ذهنی و روانی! او از کسایی بود که وقتی بچه بود میتونست قاشق خم کنه و با قدرت ذهنش اشیاء را جا به جا کنه اما کم کم دیگه از قدرت هاش استفاده نکرد چون نمیخواست جلوی دید منفی مردم بیشتر از این قرار بگیره و در حال حاضر تنها چیزی که میخواست دوست شدن با دختری به اسم تسوبومی بود یکی از همکلاسی هاش! با تمام توانی که برای پوشوندن قدرتش از همه گذاشته بود مثل هر روز به زندگی روزمره ی خودش ادامه می داد و سعی می کرد در راه هدفش حرکت کنه!!


این داستان درباره ی قدرت های فوق العاده ایه که در زمان بلوغ در درصد کمی از دختران و پسران خودش را نشون میده! Yuu Otosaka یکی از همون افراده که بدون این که بدونه چنین قدرتی داره زندگی نسبتا معمولی خودش را در مدرسه و در کنار دوستانش سپری می کنه تا این که دختری به نام Nao Tomori در برابرش قرار می گیره و قدرت Otosaka را بهش نشون میده و...


داستان رمان ۱۶ سال بعد از زمانی اتفاق می افتد که ” قانون نظم و اخلاق اجتماعی در تربیت سالم کودکان” صحبت کردن با زبان بی ادبانه را در کشور ممنوع کرد. تانوکیچی اکوما در مدرسه ممتاز اخلاق اجتماعی کشور ثبت نام می کند و دیری نمی گذرد که توسط موسس سازمان ضد اجتماعی به این سازمان دعوت می شود یعنی ” آیامه کاجو” به این سازمان دعوت می شود. به عنوان عضوی که به زور توسط آیامه وارد سازمان شده ، تانوکیجی سر از کار های تروریستی علیه رئیس شورای دانش آموزی “آنا” در می آورد ، کسی که تانوکیچی عاشقش است!