

داستان سریال در نقطه ای دور دست از جهان هستی روی می دهد، جایی که تمدن بشری دیگری بصورت مجموعه ای از سیاره ها که با نام دوازده کولونی شناخته می شوند مشغول به حیات است. در حال حاضر این نسل از بشر در حال جنگ با سایلون هاست؛موجوداتی که در واقع از همان رباتهایی پدید آمده اند که سالها پیش انسانها خود آنها را آفریده بودند و اکنون این رباتها که به سطح پیشرفته ای از هوش و فناوری رسیده اند با تکنیک های خاص به جنگ با انسانها برخواسته اند و به طوری ناگهانی در صدد جنگ با انسانها بر می آیند و بدین ترتیب با انفجار هسته ای تمامی دوازده سیاره را نابود می کنند و با جنگ فضایی تمامی سفینه های انسانها را نیز از بین می برند. اما سفینه ی فضایی گالاکتیکا تنها سفینه ای ست که نجات پیدا می کند...


این سریال درباره یک ستاره جوان هالیوودی است که همراه خود ۲ دوست دوران کودکی و برادر بازیگر خود را دارد.این بازیگر و اطرافیانش بالا و پایین های هالیوود را میچشن و راه خود را از میان باز میکنند ولی هیچگاه دست از تفریح بر نمیدارند. در سریال زندگی و روابط واقعی کسانی که در هالیوود زندگی میکنند نمایش داده شده است

دو مامور سیاهپوست اداره اف.بی.آی به نامهای کوین کاپلند و مارکوس کاپلند ماموریت دارند از دو خواهر مشهور و ثروتمند به نامهای بریتانی و تیفاتی ویلسون محافظت کنند، زیرا عده ای قصد ربودن آنها را دارند. در ادامه خواهران ویلسون در یک تصادف رانندگی مجروح می شوند و بعد از این حادثه چون حاضر به ترک هتل شان نیستند برادران کاپلند تصمیم می گیرند که خودشان را به شکل این دو خواهر سفیدپوست در بیاورند تا بتوانند آدم رباها را گیر بیندازند...

«ران» (فورلانگ)، جوان بيست و يک ساله را به خاطر خرده فروشي مواد مخدر دستگير و به زندان محکوم مي کنند. «ران» سعي دارد در زندان انگشت نما نشود، ولي خيلي زود مورد توجه عده اي قلدر قرار مي گيرد. پس مي رود و از «ارل» (دافو) که زندان را ملک طلق خود مي داند، کمک مي خواهد. شرح فيلم: بوشمي، بازيگر محبوب برادران کوئن. در اين تجربه ي کارگرداني خود فيلم جمع و جور و قابل قبولي ارائه مي کند که مهم ترين امتياز آن بازي ها است. کارخانه ي حيوان سازي تمام عناصر آشناي ژانر فيلم هاي زندان را دارد.