
داستان یک دختر نوجوان که پس از دوستی با یک ربات متوجه میشود که او توسط برادر گمشدهاش فرستاده شده است. اتفاقات این فیلم در یک دنیای پسا آخرالزمانی در اواخر دهه ۹۰ میلادی جریان دارد و حال این دختر با این ربات یک ماجراجویی به سراسر کشور را برای یافتن برادرش آغاز میکند که در طول آن با خطرات و مشکلات زیادی مواجه خواهد شد.

«تونی استارک» که یک مخترع و کارخانه دار میلیاردر است، به وسیله چند نفر دزدیده می شود و آنها او را مجبور می کنند که سلاحی اسرار آمیز بسازد اما به جای آن استارک زره ای آهنین می سازد و به وسیله این زره از چنگشان می گریزد و به آمریکا بر می گردد و تصمیم می گیرد از این زره برای مبارزه با شر استفاده کند.

«جیمیمارکم» (پن)، «دیو بویل» (رابینز) و «شان دیواین» (بیکن) با هم بزرگ شده اند. یک حادثه ی تراژیک – قتل دختر نوزده ساله ی «جیمی» – آن سه دوست را دوباره گرد آورده است. «شان» که حالا کارآگاه پلیس است میکوشد تا به هر ترتیبی که شده به «جیمی» کمک کند پرده از راز قتل بردارد. اما هرچه روند تحقیقات به پیش میرود، «دیو» بیش تر در مظان اتهام قرار میگیرد. به خصوص که «دیو» خود در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بوده…