
«فرديناند گريفون» (بلموندو) کارگردان تلويزيوني همراه «ماريان»(کارينا) پرستار بچه هايش، خانه و خانواده اش را ترک مي کند. صبح روز بعد مردي در آپارتمان «ماريان» به قتل مي رسد و «فرديناند» (که «ماريان» اصرار دارد او را «پي يرو» بنامد) مي پذيرد تا دوتايي به ريوي يرا بگريزند...

در جنگ جهانی دوم،"بارنی" هنگام رفتن به محل کار خود شاهد رسیدن سربازان ایتالیایی به "سنت برنارد" اشغالی می شود.او به همراه دختر خود زندگی می کند و علاقه زیادی به رئیس خود "سابینه" دارد.وقتی آلمانها از راه می رسند او دختر نیمه یهودی خود را برای زندگی در یک مزرعه به خارج شهر فرستاده و متوجه می شود برادر "سابینه" دستگیر شده و به اردوگاههای مرگ فرستاده شده و...

« آﻧﮋﻻ » ( ﻛﺎرﻳﻨﺎ ) رﻗﺼﻨﺪه اى اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ » اﻣﯿﻞ » ( ﺑﺮﻳﺎﻟﻰ ) زﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰﻛﻨﺪ و دﻟﺶ ﺑﭽﻪ ﻣﻰﺧﻮاھﺪ، اﻣﺎ « اﻣﯿﻞ » ﻣﺎﻳﻞ ﺑﻪ ازدواج ﺑﺎ او ﻧﯿﺴﺖ. « آﻧﮋﻻ » ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻜﺮ زﻧﺎﻧﻪ، ﻛﺎرى ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺮد دﻳﮕﺮى، « آﻟﻔﺮد » ( ﺑﻠﻤﻮﻧﺪو ) دلﺑﺎﺧﺘﻪاش ﺷﻮد و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺣﺲ ﺣﺴﺎدت « اﻣﯿﻞ » را ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻣﻰﻛﻨﺪ و او را واﻣﻰدارد ﺑﺮاى ﺣﻔﻆ ﻣﺤﺒﻮﺑﻪى ﺧﻮﻳﺶ، ﺑﻪ ﺗﻘﻼ ﺑﯿﻔﺘﺪ...