
مگی فیتزجرالد (هیلاری سوانک) با اصرار فراوان فرانکی دان (کلینت ایستوود) مربیای که بوکسرهای موفقی را معرفی کرده است متقاعد میکند تا به او شیوهٔ مسابقه را بیاموزد و او را نیز تبدیل به یک قهرمان کند. مگی آنقدر سخت تمرین میکند که راهی مسابقه قهرمانی جهان میشود. رقیب او یک بوکسور است که مقام کثیفترین بوکسور را دارد هم از نظر ورزشی و هم از نظر اخلاقی. مگی در مسابقه با او برنده میشود. اما رقیب او عصبانی شده و …

کويت، سال ۱۹۹۱. «سرگرد بنت مارکو» (واشينگتن) و «گروهبان ريموند شا» (شرايبر) طي عملياتي غافل گير مي شوند و آن ها را به آزمايشگاهي مخفي مي برند و شست و شوي مغزي مي دهند... واشينگتن، زمان حال. «شا» خود را کانديداي معاونت رياست جمهوري مي کند و پس از چندي روشن مي شود که «مارکو» برنامه ريزي شده تا پرزيدنت جديد را بکشد تا بدين ترتيب رياست جمهوري به معاونش، «شا» برسد.

«ویکتور ناورسکی» از یکی کشورهای اروپای شرقی تازه به نیویورک آمده است. دقیقا در همین زمان کشور او به سبب اختلالات و جنگ از بین می رود. از این رو ویکتور کسی است که هیچ کشوری ندارد، و از سوی امریکا قابل شناسایی نیست. به همین خاطر از ورود او به امریکا جلوگیری می شود، و از طرف دیگر امکان دیپورت شدن به کشور خودش هم نیست، و باید تا مشخص شدن شرایطش در فرودگاه باقی بماند...

«مت مرداك» فردی نابینا است که سالها قبل زمانیکه سعی می کرده جان یک پیرمرد را از تصادف با یک کامیون نجات دهد این اتفاق برای او افتاده است. پرتوهای رادیو اکتیو منشتر شده از مواد شیمیایی داخل کامیون باعث این امر شده اما در عوض مت تواناییهای ویژه ای پیدا کرده است. اکنون او بعنوان یک مشاور حقوقی در نیویورک زندگی می کند. اما زمانیکه پدرش به قتل می رسد، او از قدرت و تواناییهایش برای مبارزه با تبهکاران استفاده می کند بنابراین در روز او از بیگناهان دفاع می کند و در شب تبه کاران را مجازات می نماید.