
"آرتور همیلتون" بانکداری میانسال پس از تماس دوست قدیمی اش "چارلی" فرصت این را بدست می آورد که یک زندگی جدید را آغاز کند. تنها مشکل این است که "چارلی" باید مرده باشد. او در نهایت به شرکتی معرفی می شود که مرگ انسانها را جعل کرده و یک زندگی کاملا جدید برای آنها می سازد...

مایک و دنی خلبان یک هواپیمای باری هستند اما بازنده شدن دنی در بازی قمار سبب میشود که هواپیمای آنها را توقیف کنند. آنها در پی بدست آوردن پول، با وانت یک مرد چینی به سیاتل میروند. برادر زاده مرد چینی که دختر بچه کوچکی است از مایک میخواهد که به جای عمویش او را به نماشگاه جهانی شهر سیاتل ببرد.در نمایشگاه جهانی آنها با اتفاقات عجیبی روبرو میشوند...

خلافكارى به نام » ديو كانوى « ( فورد ) هر روز يك سيب از » آنى « ( ديويس )، پيرزن فروشنده ى دورگرد و دائم الخمر مى خرد، چون تصور مى كند كه با اين كار خودش را از گزند مافيا در امان نگه مى دارد. تا اين كه دختر » آنى « ( آن مارگرت )، با اين تصور كه مادرش خانمى ثروتمند است، مى خواهد به ديدنش بيايد. حالا » ديو « و عده ى بسيارى دست به دست هم مى دهند تا از » آنى « يك » خانم « بسازند.

یک کمپانی "مورتی" (جری لوئیس) را به عنوان جاسوس استخدام می کند تا بداند پولهایش صرف چه کارهایی می شود. او برای "آقای اسنیک" (هاوارد مک نیر) کار کرده و در قسمت پست مشغول به کار می شود تا به همه چیز دسترسی داشته باشد، اما همه چیزی که او پیدا می کند منجر به خرابی بسیار می شود...