
داگویل شهر کوهستانی در ایلات متحده می باشد که جمعیت آن بسیار کم می باشد و مردم شهر انسان های ساده اند که به کار خودشان مشغول هستند، تا اینکه در یک شب دختری به نام گریس که از دست تعدادی گانگستر در حال فرار است به این شهر پناه می برد. روز بعد ساکنان داگویل در یک نشست همگانی به ماندن گریس رای می دهند به شرطی که...

«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند.

در استکهلم، عکاس مد "سوزانه فرانک" دلش برای معشوقش "هنریک" که به همراه همسر و فرزندانش در گوتنبرگ زندگی می کند تنگ شده است. از طرفی "دوریس" مدلی بیست ساله و ساده لوح در رابطه اش با دوست پسر خود "پال" دچار مشکل است. "سوزانه" برنامه ای برای عکاسی در گوتنبرگ به همراه "دوریس" آماده می کند تا با "هنریک" روبرو شود و...