داستان سریال در صدها سال آینده می گذرد. جائی یک فاجعه‌ی ناگوار باعث از بین رفتن بشریت شده است. اندک افراد بازمانده که مسافران نامیده می شوند در می یابند که چگونه میشود اطلاعات را به گذشته ارسال کرد. آنها تلاش میکنند تا به مردم زمان حال (قرن ۲۱) هشدار های لازم را بدهند بلکه از وقوع این فاجعه جلوگیری کنند...
داستان سریال حول محور خانواده‌ی کاپلند می باشد که پس از به پایان رسیدن تمدن انسان و ظهور آخرالزمان، باید برای بقا تلاش کنند. آنها با مشکلات همچون توفان های سهمگین، زمین‌لرزه، بخورد شهاب سنگ و طاعون دست و پنجه نرم می کنند اما بزرگترین ترس آنها از موجودات فرازمینی است که به تازگی پا بر روی سیاره گذاشته اند...
ریپ هانتر فردی است که آینده را مشاهده کرده و میداند اتفاقی خواهد افتاد که نه تنها زمین بلکه کل دنیا را از در بر میگیرد. حال اون وظیفه دارد تیمی از شروران و قهرمانان را باهم متحد کند تا در مقابل این تهدید بزرگ مقاومت کنند...
«سوپرگرل» داستان "کارا" دخترعموی سوپرمن است که در سیاره کریپتون به دنیا آمده و پس از نابودی کریپتون، در سن ۱۲ سالگی به سیاره زمین می آید و به خانواده فوسترن سپرده میشود. به "کارا" گفته شده که مراقب استفاده از قدرت‌های خارق العاده خود باشد تا مورد توجه دیگران قرار نگیرد، اما او برای نجات جان دیگران مجبور می شود از قدرت هایش استفاده کند. در نهایت پس از معرفی او به مردم دنیا دشمن هایش یکی پس از دیگری پیدا می شوند...
قهرمان سریال لیو مور (رز مکلور)، یک دانشجوی پزشکی است که در می‌یابد زامبی بودن مزایایی دارد و از آنجایی که می تواند از مغز انسان ها تغذیه کند تا کنترل خودش را به دست بگیرد، تصمیم می گیرد به پلیس ها از این راه کمک کند و ماجراهای جالب و تازه ای را تجربه کند...
پس از دریافت یک سری پیام های رمزی عجیب و غریب، یک گروه از بچه ها همراه یک بیگانه که به کمک آنها نیاز دارد وارد یک ماجراجویی می شوند...
داستان سریال در مورد ۴ دوست می باشد که هرکدام درگیر روابط نامشروع و پیچیده در زندگی کاریشان هستند، همین روابط اتفاقات سریال را رقم میزند...
در فیلم Phantom یک کاپیتان روسی زیردریایی تحت تعقیب، امنیت کل دنیا را تهدید می کند. او حتی مجبور شد که به خانواده اش پشت کند و ماموریتی سری دارد که …
پخش سريال Justified، در سال ۲۰۱۰ شروع شد و به سرعت محبوبيت بسيار زيادي پيدا كرد سبك اين سريال اكشن/وسترن و بسيار خوش ساخت هست . Marshal كه يك كارمند مدرسه در ايالت ميامي هست ، به زادگاه مادريش كه شهري كوچك و فقير نشين در شرق كنتاكي هست منتقل ميشود . در آنجا دوست دوران جوانيش را ملاقات ميكند كه در گذشته با يكديگر در معدن ذغال سنگ كار ميكردند . او اكنون يكي از فعالان نژادپرستي است و به تازگي در يكي از كليساهاي سياه پوستان بمب گذاري كرده است...