

هفت خاندان اشرافی برای حاکمیت بر سرزمین افسانه ای «وستروس» در حال ستیز با یکدیگرند. خاندان «استارک»، «لنیستر» و «باراثیون» برجسته ترین آنها هستند. داستان از جایی شروع می شود که «رابرت باراثیون» پادشاه وستروس، از دوست قدیمی اش، «ادارد» ارباب خاندان استارک، تقاضا می کند که بعنوان مشاور پادشاه، برترین سمت دربار، به او خدمت کند. این در حالی است که مشاور قبلی به طرز مرموزی به قتل رسیده است، با این حال ادارد تقاضای پادشاه را می پذیرد و به سرزمین شاهی راهی می شود. خانواده ملکه، یعنی لنیستر ها در حال توطئه برای بدست آوردن قدرت هستند. از سوی دیگر، بازمانده های خاندان پادشاه قبلی وستروس، «تارگرین ها» نیز نقشه ی پس گرفتن تاج و تخت را در سر می پرورانند، و تمام این ماجراها موجب در گرفتن نبردی عظیم میان آنها خواهد شد...

یک راننده حرفه ای به پشنهاد دوستش در سرقت از بانک به او کمک می کنند و برای نجات جان دوستان خود در موقع سرقت تلاش می کنند و در اخر خود او دست گیر میشود و به زندان می افتد اما نه در یک زندان معمولی زندانی که تمام خلاف کاران بزرگ و ادم کش ها در ان هستن و یک سری افراد برای خوش گذرانی خود در انجا مسابقات برگرار میکند و با جان زندانیان خشم گین و خون خوار بازی می کنند ....

سارق و کلاهبردار خرده پایی مشهور به کش از سوی ژولیا افسر یوروپل زیر نظر است، چون می پندارد کش در صدد طرح و اجرای نقشه ای بزرگ است. ژولیا اشتباه نمی کند، اما مانعی سر راه کش وجود دارد و آن تبهکاری است که در صدد یافتن و قتل اوست. چون کش به بهانه چاپ مقادیری یوروی تقلبی، کلاه وی را برداشته است. کش هنگام فرار از چنگ او مجبور می شود به ژولیا پناه ببرد. ولی ژولیا نیز که پلیسی فاسد است با هدف شراکت در غنایم به وی پناه داده و شروع به همکاری با وی کند. کش که همزمان با دختر یکی از مشهورترین و بدنام ترین سارقان فرانسه موسوم به ماکسیم طرح دوستی ریخته، مجبور به همکاری با ماکسیم در سرقت مقادیر هنگفتی الماس می شود. در حالی که پلیس فرانسه به ژولیا مشکوک شده و مراجعه شان به مافوق وی نیز سبب ایجاد شبهه نزد وی می شود. نقشه با موفقیت انجام می شود، اما ژولیا قصد دارد تا همه الماس ها را به تنهایی تصاحب کند

در قرن ۲۱ به سر می بریم، اما خدایان کوه المپ و دیوهای بسیار از صفحات کتاب اسطوره های یونان پا به دنیای ما می گذارند. پرسی جکسون دانش آموزی دبیرستانی است که با این خدایان اسطوره ایی مواجه می شود. آذرخش زئوس, خدای خدایان, دزدیده شده و پرسی مظنون اصلی است. از سوی دیگر مادر پرسی نیز ناپدید شده است. پرسی و دوستانش سفری ماجراجویانه را برای یافتن مادرش و پیدا کردن دزد اصلی آذرخش آغاز می کنند.آنها مادر پرسی را نجات می دهند و رازی قدرتمندتر از خدایان را فاش می سازند...