
«برونو داور» (گارسیا) از کار بی کار می شود. پس از گذشت دو سال و انجام مصاحبه های کاری بی نتیجه، «برونو» به این نتیجه می رسد که باید رقبایش را از بین ببرد. بنابراین یک آگهی قلابی در روزنامه ها چاپ می کند که در آن ها دنبال کسی می گردد که دقیقا مشخصات حرفه ای خودش را داشته باشد…

داستان زندگی املی در این فیلم از پیش از تولدش به نمایش گذاشته میشود یعنی با نمایش پروسه لقاح و پس از آن تشکیل یک جنین تا تولد املی. پدر و مادر املی دچار نوروزه هستند و حتی او را در آغوش نمیگیرند. او با همین تنهایی بزرگ میشود و خانه را ترک میکند و به پاریس میرود.

جسد زن جوانی را در تاکستانی در جنوب فرانسه پیدا می کنند. او برای گشتن تمام منطقه جلوی اتومبیل ها را می گرفته و شب ها در کیسه خوابش می خوابیده است. طی یک سری رجعت به گذشته، آدم هایی که در چند هفته ی آخر زندگی اش او را ملاقات کرده اند از تأثیری که «مونا» (بونر) روی آنان گذاشته می گویند.