
زماني در آينده ي نزديک. سرخ ها به ايالات متحد يورش مي برند و از جمله در يکي از شهرهاي کلرادو کنار يک دبيرستان فرود مي آيند و دانش آموزان و معلمان را دستگير مي کنند. عده اي از دانش آموزان، از جمله «جد اکرت» (سوايزي) و برادرش «مت» (شين)، به سمت کوه ها فرار مي کنند تا گروهي چريکي تشکيل دهند.

«تونی مونتانا» (ال پاچینو) مهاجر کوبایی که به امریکا امده است با دوستش «منی» (استیون بائور) وارد دسته های مافیایی قاچاق مواد مخدر می شوند. او عاشق «الویرا» (میشل فایفر)، دوست دختر رئیسش می شود. او به سرعت به قدرت می رسد و رئیسش را از سر راه کنار می زند. پس از ازدواج با الویرا با وارد کردن مستقیم کوکائین از کوبا یک امپراطوری بنا می کند...

هالیوود، سال ۱۹۳۸. «تاد هکت» (آترتن) که در دانشگاه ییل نقاشی خوانده به گروهی می پیوندد که آماده ی کار برای یک طراح صحنه به نام «کلود استی» (دیسارت) هستند. او به دختری در همسایگی به نام «فی» (بلک) – بازیگر سیاهی لشکر ولی خوش آتیه – علاقه مند می شود و می کوشد تا به او در کارش کمک کند.

"جوئی" سرباز جوان آمریکایی در آخرین روز جنگ جهانی اول مورد اصابت یک خمپاره قرار می گیرد.او در بیمارستان با وضعیتی بدتر از مرگ بستری می شود.او دستها،پاها،چشمها،گوشها،دهان و بینی خود را از دست داده است.حواس باقیمانده و توانایی تفکرش زندگی او را وارد رویاها و خاطراتی عجیب می کند و...