بریجت جونز در این قسمت، زندگی خود را بهعنوان یک بیوه و مادر مجرد، به کمک دوستان، خانواده و معشوق سابق خود یعنی دنیل، ادامه میدهد و شیفته یک پسر جوان میشود که از قضا، ممکن است معلم علوم پسرش باشد.
کارل، کارآگاه برجسته سابق، پس از حملهای که منجر به فلج شدن همکارش و مرگ یک افسر پلیس دیگر شد، عذاب وجدان شدیدی را تحمل میکند. با بازگشت به کار، پروندهای حل نشده به او محول میشود که تمام زندگیاش را درگیر خواهد کرد.
الیو، شیفته فضا و دارای تخیل قوی، درگیر ماجراجویی کیهانی میشود. او باید با موجودات فضایی ارتباط برقرار کرده، بحرانی کهکشانی را حل کند و هویت واقعی خود را بیابد.
داستان این فیلم در لندن دهه ۱۹۵۰ میلادی در جریان است و داستان یک کارآگاه و دستیارش را دنبال میکند که به دنبال حل پرونده قتل یکی از عوامل یک فیلم پر فروش هستند...
"میجا" دختر جوانیست که همه چیزش را به خطر انداخته و یک تنه جلوی یک شرکت قدرتمندِ چند ملیتی ایستادگی میکند تا نگذارد آنها بهترین دوستش "اوکجا"، که یک جانور عظیم الجثه می باشد را از چنگش درآورند...