

داستان سریال درباره هشت غریبه در سرتاسر دنیاست که به طور ناگهانی از لحاظ احساسی و ذهنی به یکدیگر متصل میشوند و میتوانند یکدیگر را ببینند، بشنوند و احساس کنند، انگار که پیش هم هستند! این هشت نفر که توسط سازمانی تحت تعقیب میباشند، باید به سرعت خود را با این توانایی جدید تطبیق داده و همچنین دریابند که تمام اینها چه معنایی برای آینده بشریت خواهند داشت.


داستان این سریال در دوران قدیمی انگلستان اتفاق می افتد، جایی که د..خ..ت..ر جوان انگلیسی آلیس با بازی Sophie Lowe درمورد دنیای متفاوت صحبت می کند، جای در آن سوی کلاه خرگوشی، که پر از عجایبی هم چون گربه ی نامرئی، هزارپای قلیان به دست است و او درمورد هزاران ماجرایی که در این سرزمین داشته صحبت می کند.پزشکان که متوجه حرف های غیر معمول آلیس می شوند در ابتدا فرض می کنند که او دیوانه شده و برای درمانش از داروهایی استفاده می کنند که باعث می شود همه چیز را فراموش کند. آلیس هم با روی باز از این درمان استقبال می کند تا بتواند خاطرات گذشته به خصوص یاد و خاطره ی عشق گم شده اش Cyrus (با بازی Peter Gadiot) را به دست فراموشی بسپارد و...

«اريکا» (فاستر) گوينده ي برنامه اي راديويي در نيويورک است. او و نامزدش «ديويد» (اندروز)، زوج خوشبختي هستند که قصد ازدواج دارند. اما شبي اراذل و اوباش خياباني آن دو را به شدت کتک مي زنند، و «ديويد» مي ميرد و «اريکا» زنده مي ماند. «اريکا» پس از مرخصي از بيمارستان در حالي که از نظر روحي در وضعيت بسيار بدي است، اسلحه اي مي خرد و خلافکاران و جنايتکاران را به سزاي اعمال شان مي رساند...