سال ۱۹۴۸. «دان هيوود» ( تريسى ) قاضى آمريكايى به نورمبرگ آلمان مىرود تا تعدادى از جنايتكاران جنگى نازى را محاكمه كند. «تد لاوسن» ( ويدمارك )، سرهنگ ارتش، دادستان است و «هانس رولف» ( شل ) وظيفهى دفاع از متهمان را به عهده دارد...
یک دانشمند زمانی که می خواهد از دستگاه تله پورت جدید اختراع شده خود استفاده کند، دچار حادثه وحشتناکی می شود.
سه نفر در جزیره در خانه یک تاجر مهربان مخفی می شوند و با کمک به او و خانواده اش از چندین بحران ، نجات پیدا می کنند و...
لوسی ریکاردو همسر حواس پرت ریکی ریکاردو، رهبر ارکستر کوبایی می باشد. ریکی تلاش می کند که در نیویورک صاحب نام شود و لوسی هم قصد کمک به او را دارد ولی در بیشتر اوقات باعث عصبانیت او می شود...
"سر آلفرد دوکارتر" نسبت به وفاداری همسر خود مشکوک است. هنگام رهبری یک سمفونی او سه راه مختلف برای برخورد با این وضعیت را تصور می کند. پس از پایان کنسرت او تلاش می کنند خیالپردازی هایش را به واقعیت تبدیل کند اما همه چیز به خوبی رویاهایش پیش نمی رود...
« ليزا برندل » ( فونتين ) دختر جوانى است كه شيفته و واله ى « استفان » ( ژوردان ) ، پيانيستى عياش مى شود ؛ اما احساساتش هرگز به طور جدى پاسخ نمى گيرند...
"وودرو ترواسمیت" که پس از ابتلا به تب یونجه از نیروی دریایی مرخص می شود، احساش شکست کرده و به زادگاه خود باز نمی گردد. او در میان غم و اندوه، با گروهی تفنگدار آشنا می شود که او را تشویق می کنند به خانه بازگردد و به مادرش بگوید در جنگ مجروح شده و با سربلندی به خانه بازگشته است...
لارنس تالبوت به یک گرگینه تبدیل می‌شود و برای رهایی از این نفرین، خود را به قلعه‌ی دکتر فرانکشتاین می‌رساند. ولی در آنجا باید با هیولای فرانکشتاین مبارزه کند...
جنگ جهانى دوم. امریکایى ماجراجویى به نام «ریچارد بلین»، معروف به «ریک» (بوگارت) کافه اى را اداره میکند. با ورود عشق قدیمى، «ایلزا» (برگمن)، همراه با شوهرش، «ویکتور لاسلو» که از رهبران نهضت مقاومت است، خاطرات عشقى نافرجام براى «ریک» زنده میشوند و ...