

در شهرستان خیالی و اشرافی راتشایر، رقابت دیرینهای بین دو مرد قدرتمند در آستانه انفجار است: روپرت کمپبل-بلک، المپیکی سابق، عضو پارلمان و زنباز معروف، و همسایهاش در راتشایر، تونی بدینگهام، کنترلکننده فرنچایز مستقل تلویزیونی کورینیوم. با افزایش تنشها و عمیقتر شدن رقابتها، اسرار فاش میشود، اتحادهای دروغین شکل میگیرد و ارتباطات مخفیانهای برقرار میشود که همسران، معشوقهها، همکاران، دوستان و خانوادهها را به نبرد آنها میکشاند.


راس پولدارک تصمیم میگیرد برای اینکه به جرم قاچاق محاکمه نشود، دختر مورد علاقه اش الیزابت را ترک میکند و به ارتش ملحق شود. وقتی ۳ سال بعد به خانه بر میگردد متوجه میشود که پدرش مُرده، خانه بزرگ آنها ویران شده، ثروتشان از دست رفته و معشوقه اش به نامزدی پسر عمویش در آمده است. او در راه برگشت به خانه دختری را از کتک خوردن نجات میدهد و او را به عنوان خدمتکار آشپزخانه استخدام میکند، اما همشهریهایش از برگشتن بچه پولدار شهرشان که قصد پس گرفتن موقعیتش اجتماعیش را دارد زیاد راضی نیستند و همین باعث ایجاد بر خوردهایی بین آنها و راس میشود که عواقب ناخوشایندی را برای وی در پی دارد...

دختری نوجوان و معمولی اهل شهر نیویورک به نام کلاری فری ( لیلی کالینز ) پس از اینکه مادرش بطور ناگهانی مفقود می شود، متوجه حقیتی درباره خود می شود و آن اینکه وی در اصل نه یک انسان، بلکه عضو گروه جنگجویان نیمه انسان – فرشته هست که همواره در حال مبارزه با پلیدی ها به منظور دفاع از دنیا هستند. حال کلاری باید به این گروه از فرشته ها ملحق شود و به منطقه ای به نام « دنیای زیرزمینی » برود و با پلیدی ها مبارزه کند و...