پیرمردى به نام » داربى اوگیل « ( شارپ ) ، سرایدار املاک فرماندار است . او که باید جایش را به مردى جوان بدهد فرصتى مىخواهد تا خبر را به اطلاع دخترش ، » کتى « ( مانرو ) برساند . همان شب » داربى « به چاهى سقوط مىکند و از آن جا وارد سرزمین آدمکوچولوها مىشود .
فیلم برداشتی از رمانی نوشته "ژول ورن" است و داستان مردی انگلیسی را روایت می کند که تلاش دارد در مقابله با کشتی بخار و راه آهن دور دنیا را در ۸۰ روز بگردد...
"فیلیپه" پسر یک دیپلمات و دوست خوب "بینز" خدمتکار، با پیچیدگیها و بهانه های زندگی بزرگسالان مغشوش شده است. او تصمیم می گیرد راز نگه دار باشد و از دوستان خود محافظت کند، اما وقتی او متوحه می شود "بینز" همسر خود را به قتل رسانده هیچکس به اطلاعات حیاتی او اهمیت نمی دهد و...