

این داستان علمی تخیلی در آینده ای روایت می شود که در آن منظومه شمسی تحت سلطه فدراسیون های تجاری قرار دارد که در تعارض مداوم با یکدیگر هستند. برای فرار از وطن محدود کننده ژاپن، و با توصیه دوست آشپز نظامی خود پاپکین، آکیرا در یک واحد نظامی فدراسیون تجاری که به سمت زمین پرتاب می شوند، عضو می شود. این نظامیان به خاطر نرخ جانباختگی ۷۰ درصدی شان مشهور هستند و به آنها “یاکیتوری” گفته می شود چرا که بسیار قابل از دست دادن هستند.


زمانی خونآشامی به نام ونیتاس زندگی میکرد، که به علت متولد شدن زیر نور ماه آبی، مورد تنفر همنوعان خود بود، درحالیکه بیشترشان در شبی با ماه خونین رنگ به دنیا میآیند.غرق در ترس و تنهایی کتابی نوشت تحت عنوان «کتاب ونتیس»، یک گریمور نفرین شده، به امید اینکه این کتاب یه روز انتقامش رو از همه خونآشام ها بگیره. ونیتاس نو کارته نوئه رو دنبال میکنه، مرد جوانی که در قرن نوزدهم به صورت هوایی سفر میکنه به پاریس و هدفی در ذهن داره که اون پیدا کردن کتاب ونیتاسـه. حمله ناگهانی یک خونآشامباعث میشه تا ونیتاس مرموز بر بخوره، دکتری متخصص خونآشامها که، انسان معمولی بودنش بیشتر از هر چیز برای نوئه جای تعجب داشت. یک دکتر مرموز که هم نام هم نوشتههای بدنام ونیتاس رو به ارث برده و از گریمور برای درمان بیمار هاش استفاده میکنه، ولی پشت این رفتار مهربانانهش نیت نسبتا شیطانیتری وجود داره...


در گرنبل کینگدام، یه شهربازی متروکه، شیکی تمام عمر خودشو لا به لای دستگاه ها سپری کرده. اما یک روز، ربکا و گربه ـش، هپی، جلوی شهربازی ظاهر میشن. این تازه واردا نمیدونن که این اولین باریه که گرنبل توی این صد سال بازدیدکننده های انسان به خودش دیده! در حالی که شیکی به دنبال پیدا کردن دوست جدیده، همسایه های سابقش منتظر یه فرصتن تا یه شورش رباتی به راه بندازن... و وقتی که اونجا برای شیکی خیلی نا امن میشه، اون باید به ربکا و گربش بپیونده و با بشقاب پرندشون به یه کهکشان بی حد و مرز فرار کنه.


درحالی که نیمهشب مشغول قدمزنی بود صدایی اسرارآمیز توجه او را به خود جلب میکند و به سوی صدا روانه میشود. «آی اوتو»، دختری ۱۴ ساله با دنبال کردنِ صدا یه تخممرغ پیدا میکنه. صدای موردنظر با لفظی مجابکننده خطاب به «آی» میگوید: «اگر خواهان تغییر آینده هستی، فقط کافیه همین الان تصمیم بگیری. حالا، به خودت باور داشته باش و اون تخممرغ رو بشکن.»