
«تورکيش» (استيتم) و «تامي» (گراهام) از بوکسوري ايرلندي به نام «ميکي» (پيت) مي خواهند تا در يک مسابقه ي مشت زني شکست بخورد. از طرف ديکر يک گنگستر روسي، «باريس» (سره بدزيا) که از گنگستري يهودي «فرانکي» (دل تورو) مي خواهد که از طرف او روي مسابقه شرط بندي کند و در عين حال از صاحب يک مغازه ي گرويي نيز مي خواهد تا با هم دستان کودنش پولهاي شرط بندي را بدزدند...

«هانري بولانژه» (لئو) پس از پانزده سال کار در يک شرکت، بي کار مي شود و تصميم مي گيرد خودکشي کند. او پس از بارها سعي و تلاش ناموفق، در نهايت در ازاي هزار پوند، قاتلي (کولي) را براي کشتن خود استخدام کند. در اين بين، با زن گل فروشي (کلارک) آشنا مي شود و فکر مي کند که زندگي اش تغيير کرده است. پس سعي مي کند قرارداد قتل را بر هم زند، ولي اين کوشش بي فايده است...


شخصیت داستانی "شرلوک هولمز" نخستین بار در سال ۱۸۸۷و توسط نویسنده و پزشک اسکاتلندی "آرتور کونان دویل" ساخته و پرداخته شد و در کتابها مطرح شد. "شرلوک هولمز" نام یک کاراگاه تخیلی و داستانی است که در اواخر سده ۱۹ و آغاز سده بیستم معرفی شد. كارآگاهي كه وجود خارجي نداشت، طرفداران پروپاقرصي در دنيا پيدا كرد به گونهاي كه صدها انجمن و گروه به طرفداري او در دنيا تشكيل و مجموعهاي از لباسهاي شخصياش در لندن در موزهاي نگهداري شد.