
جونگ تائه هون (کیم سانگ کیونگ) پزشک ارشد یک مرکز تروما در یک بیمارستان است. پسرش به دلیل بیماری ریوی ناگهان از پا در می آید. خیلی زود ، همسرش هان گیل-جو (سئو یانگ هی) به طور ناگهانی به دلیل همان بیماری ریوی می میرد. جونگ ته هون تلاش می کند تا یک ارتباط مشترک بین بیماری های آنها پیدا کند. جونگ ته هون متوجه می شود که چندین سال است که افراد زیادی به بیمارستان ها مراجعه کرده اند و...

یک کارآگاه باتجربه درخواستی ویژه از سوی پدر و مادر یک بچه گمشده دریافت میکند که از او تقاضا کرده اند به پرونده دخترشان رسیدگی کند. آدمربا پلیس را گمراه کرده است و این خود باعث مرموز تر شدن پرونده شده است. حال پیشگویی پیدا شده که هم محل نگهداری بچه را میگوید و هم اینکه تنها این کارآگاه می تواند او را نجات دهد...

کیم جونگ دائه و بیک یانگ جی هر دو پدر و مادر خود را از دست داده بودند و برادر قسم خورده هم شدند. آنها در یئونگ دونگ مستقر شدند تا با جمع کردن زباله ها امرار معاش کنند و به حیات خود ادامه دهند. وقتی از آن ها خواسته شد که مکان یئونگ دانگ را ترک کنند و همه نقل مکان کنند، این دو از هم جدا شدند. پس از گذشت ۳ سال یکدیگر را ملاقت می کنند و هر دو در دو گروه گانگستر قرار می گیرند و مورد سوء استفاده دیگر گروه ها قرار می گیرند...


بستر رخدادهای این سریال ، مدرسه دبیرستانی است که در آن گروه چهار نفره ای به نام گروه اف ۴ وجود دارد که در صورت دشمنی با کسی ، به هر طریق ممکن فرد را از مدرسه بیرون میکنند . در این بین دختری شجاعت پیدا میکند که با این گروه بجنگد . جان دی یه دختر معمولیه که خانواده اون صاحب یه فروشگاه خوشکشویی نزدیک دانشکده مجلل و معروف شین هواست . یک روز جان دی سر راه بردن لباسهای شستشو شده به مدرسه چهار تا از پسرهای پولدار و لوسو میبینه . اون پسرها به گروه اف چهار شناخته میشند برای کسانی که بهشون چپ چپ نگه کنه دردسر درست میکنند.