
داستان فیلم درباره شخصیتی به نام کمیل می باشد که پس از آشنایی با دختری به نام امیلی به او دل می بندد و این دو عاشق یکدیگر می شوند. اما مشکل بزرگی که در این میان مطرح است اختلاف فرهنگی بزرگ این دو و خانواده هایشان می باشد. خانواده کمیل مسلمان هستند و در ارتباط با عروس آیندهشان بسیار سخت گیر و در طرف مقابل نیز پدر و مادر امیلی چندان علاقه ای به کمیل ندارند...


Kimmy که به همراه چهار دوست خود برای مدت پانزده سال در یک پایگاه زیر زمینی در ایندیانا تحت لوای فرقه ای آخرالزمان گرا به دور از تکنولوژی های نوین زندگی کرده است توسط پلیس نجات داده می شوند و پس از آنکه تبدیل به تیتر یک رسانه ها می شوند جهت حضور در برنامه تلویزیونی پر بیننده ای به نیویورک دعوت می شوند.اما Kimmy که سال های زیادی از زندگیش را از دست رفته میبیند پس از برنامه از بازگشت به ایندیانا خودداری کرده و تصمیم می گیرد تا با گشت و گذار در نیویورک علاوه بر گذراندن دورانی خوش با تغییرات دنیا در این سال ها آشنا شود.ولی مشکل از جایی شروع می شود که او در این دنیای غریبه برای ادامه زندگیش به شغلی و محلی برای خواب نیاز دارد اما آشنایی و هم خانه شدن او با مرد عشق بازیگر شدنی به نام Titus او را در مسیر جدیدی قرار می دهد.