
مایکل برایس که محافظ داریوش کینکاید قاتل است. اوکه مجوز فعالیتش را از دست داده و تحت پیگرد قانونی قرار دارد اما بخاطر زن جانی داریوش مجبور می شود که دوباره به کار بازگردد. حالا مایکل از دو فرد جانی محافظت می کند و آن ها نیز مدام اذیتش میکنند، اما کم کم ماجرا وسیع تر می شود و درگیر ماجرای خطرناکی در اروپا می شوند ...

به یک قاتل حرفه ای گفته میشود که پدرش نیز یک خلافکار بوده است و در جریان یک جرم کشته شده است. مافوق هایش به او دروغ میگویند که فردی که پدرش را کشته شناسایی کرده اند و از او میخواهند که او را بکشد ولی در جریان ماموریت متوجه میشود که پدرش زنده است و در واقع ما فوق هایش قصد سو استفاده از او به عنوان یک طعمه را دارند...


هفت خاندان اشرافی برای حاکمیت بر سرزمین افسانه ای «وستروس» در حال ستیز با یکدیگرند. خاندان «استارک»، «لنیستر» و «باراثیون» برجسته ترین آنها هستند. داستان از جایی شروع می شود که «رابرت باراثیون» پادشاه وستروس، از دوست قدیمی اش، «ادارد» ارباب خاندان استارک، تقاضا می کند که بعنوان مشاور پادشاه، برترین سمت دربار، به او خدمت کند. این در حالی است که مشاور قبلی به طرز مرموزی به قتل رسیده است، با این حال ادارد تقاضای پادشاه را می پذیرد و به سرزمین شاهی راهی می شود. خانواده ملکه، یعنی لنیستر ها در حال توطئه برای بدست آوردن قدرت هستند. از سوی دیگر، بازمانده های خاندان پادشاه قبلی وستروس، «تارگرین ها» نیز نقشه ی پس گرفتن تاج و تخت را در سر می پرورانند، و تمام این ماجراها موجب در گرفتن نبردی عظیم میان آنها خواهد شد...

مکس پترسون ( شان وست ) که نصاب سرورهای امنیتی است با پست یک گوشی موبایل از شخصی ناشناس دریافت میکند و مسیج های برای او می آید که علاوه بر نجان جانش، او را در کازینو نیز برنده میکند. مدیر امنیتی کازینو جان رید ( ادوارد بورنس ) به او مشکوک شده و قصد دستگیری او را داد که یک مامور FBA بنام گرنت ( وینگ رامس ) پیش دستی میکند...