

داستان این مجموعه در ۷۳ سال پیش از تولد عیسی مسیح میباشد. برده ای به نام اسپارتاکوس به خاطر اندام ورزیده و مهارتش در نبرد به عنوان گلادیاتور انتخاب می شود تا آموزش ببیند. این در حالی است که همسر او نیز به بردگی گرفته شده است. اسپارتاکوس بعد از شکست چندین گلادیاتور دیگر، توسط مردی ثروتمند بنام «باتیاتوس» خریداری می شود. باتیاتوس با او قرار می گذارد که اگر بتواند بعنوان گلادیاتور در میدان برایش افتخار آفرین باشد، همسرش را پیدا کرده و نزد او بیاورد...

توماس ای. اندرسون مردی است که زندگی دوگانهای دارد. در روز او یک برنامه نویس یک شرکت نرم افزاری است و شبها هکری تحت عنوان نئو. نئو همیشه به دنبال فهمیدن حقیقت زندگیاش بوده است، اما حقیقت خارج از تصور اوست. او با یک هکر افسانهای بنام مورفیوس که توسط دولت بعنوان تروریست شناخته شده، ارتباط برقرار می کند، و به همین خاطر تحت تعقیب پلیس قرار می گیرد. مورفیوس نئو را در دنیای واقعی بیدار می کند، یک سرزمین بایر و ویران، جایی که ذهن اکثر انسانها توسط گونهای از ماشینها، در ماتریکس اسیر شده است. اکنون نئو باید بعنوان یک شورشی در دنیای ماشینها به ماتریکس بازگردد و با مامورها مقابله کند، ابر برنامههای قدرتمند کامپیوتری ای که وظیفه دارند نئو و تمام شورش انسانی را سرکوب کنند.

«فرانک بانیستر» مردی است که بعد از مرگ همسرش در یک تصادف اتومبیل، توانایی ارتباط با ارواح را بدست می آورد. او شغل سابقش یعنی معماری را رها میکند، و با استفاده از از مهارتهای جدیدش با چند روح دوست می شود. او این روحها را برای خرابکاری به خانههای مردم می فرستد و خودش بعنوان شکارچی روح به خانهها رفته و پولش را از این راه بدست می آورد. اما وقتی که می فهمد روحی شرور به ترتیب شمارههایی که روی پیشانی مردم می گذارد، شروع به کشتن آنها کرده است، فرانک دست به کار می شود تا افرادی که او به دنبالشان است را نجات دهد.