در سئول در اوایل دهه ۱۹۷۰، کارگردان فیلم کیم کی-یول به این واقعیت وسواس پیدا می کند که پایان فیلم آماده‌شده‌اش، «تارعنکبوت»، اگر دوباره ساخته شود، بهتر خواهد بود...
یک معلم مقطع دبیرستان از سال ۱۹۸۳ و یک کارآگاه از سال ۲۰۱۵ از طریق خواب و رویا به هم ملحق می شوند تا سرنوشت زنی که هردو دوستش دارند را تغییر دهند...
جی یون در یک بار در ماکائو کار میکند تا بدهی یک دوست قدیمی که همکار وی بود را جور کند.و ناگهان کیم سوک کو وارد ماجرا میشود...
داستان فیلم درباره ی مردی است که میخواهد از همسر خود طلاق بگیرد. اما زن او بدترین چیز دنیا را طلاق میداند و...
در ابتدا انسان ها و هیولاها بطور مسالمت آمیزی کنار هم زندگی می کردند و دیو ها در زندانی تاریک زندانی شده بودند . سالیان سال خدای جنگ بر فلوت خود می نواخت و از خروج دیوها جلوگیری می کرد. درب های زندان باید در سه هزارمین روز باز می شدند ولی اشتباه سه الهه همه چیز را بهم ریخت و شیطان درون دیوان بیدار شد و آنان فلوت را بدست آوردند. الهه ها محکوم به جبران اشتباه خویش بودند. تنها جادوگری جوان می توانست کمکشان باشد. ووچی جادوگری لات و حقه باز .....
دختری که فکر می کند یک روبات جنگی است، به بیمارستان روانی راه پیدا کرده و با بقیه بیماران روبرو می شود. او سرانجام عاشق مردی می شود که معتقد است می تواند روح آدم ها را بدزدد...
"می نا" دانش آموزی است که با مادر خود زندگی کرده و رویای داشتن یک دوست پسر خوب را در سر دارد. اما آیا مردی می تواند با معیارهای او به عنوان مرد ایده آلش مطابقت داشته باشد؟
دو خواهر بعد از اینکه مدتی را در بیمارستان روانی بستری بوده اند، به خانه ی پدرشان و نامادری شان باز می گردند. در آنجا علاوه بر تحمل رفتارهای نامتعادل و خشن نامادری شان، متوجه حضور یک روح مرموز نیز می شوند...
