
فیلم در پاریس دهه ۱۹۳۰ روی میدهد و درباره هوگو کاباره یک پسر بچه یتیم است که در ایستگاه قطار مونپارناس در پاریس زندگی میکند. برخورد تصادفی هوگو با ژرژ ملییس از پیشگامان سینمای صامت به دوستی با دخترخوانده او، ایزابل و ماجراهایی اسرارآمیز مربوط به پدرش و یک آدمماشینی میانجامد…

«ژنرال کوسکوف» (کرابه) از مأموران اطلاعاتي روسيه، با کمک «جيمز باند» (دالتن) به غرب پناهنده مي شود تا اطلاعاتي را درباره ي عملکرد «ژنرال پوشکين» (ريس ديويز) از ديگر فرماندهان کا.گ.ب. لو بدهد. «کوسکوف» را گروهي ضربتي مي ربايند و «باند» در جست و جوي قضيه به خود او مظنون مي شود.

نازیها برای محافظت از یک قلعه قدیمی و اسرارآمیز در رومانی فرستاده می شوند. یکی از آنها به اشتباه نیرویی شیطانی که پشت دیوارهای آن محبوس شده بود را آزاد می کند. یک غریبه این اتفاق را در خانه خود حس کرده و به آنجا سفر می کند. در حالیکه سربازان کشته می شوند یک مرد به همراه دخترش به آنجا آورده می شوند تا از اتفاقات سر در بیاورند...