فیلم برداشتی از رمانی نوشته "ژول ورن" است و داستان مردی انگلیسی را روایت می کند که تلاش دارد در مقابله با کشتی بخار و راه آهن دور دنیا را در ۸۰ روز بگردد...
تواناییهای نظامی "ریچارد" به او کمک می کند تا برادر بزرگترش "ادوارد" را به تخت سلطنت انگلستان برساند.اما حسادت و خشم موجب می شود تا او تاج و تخت را برای خود خواسته و از هر کاری برای رسدن به هدف خود استفاده کند...
در سال ۱۸۳۱،”چارلز ادر” ایرلندی به استرالیا می رود تا به کمک پسر عموی خود که اخیرا به مقام فرمانداری رسیده یک زندگی جدید را آغاز کند.وقتی او به آنجا می رسد با زمین دار قدرتمند “سم فلاسکی” آشنا شده و قصد تجارت با او می کند…
« بوريس لرمونتوف » ( والبروك ) مدير موفق برنامه هاى نمايشى با « جوليان كراستر » ( گورينگ ) آهنگساز با استعداد در باله ى جديدى به نام « كفشهاى قرمز » هم كارى مى كند . در اين نمايش بالرين جوان اما خوش آتيه ، « ويكتوريا » ( شيرر ) ، نقش اصلى را اجرا مى كند . « جوليان » و « ويكتوريا » دل باخته ى يك ديگر مى شوند و « لرمونتوف » دچار حسادت مى شود... شر
زنی بازیگر توسط همسرش که به دوستان او حسادت می کرد به قتل می رسد. روز بعد،نویسنده ای به نام "رابرت تیسدال" که یکی از دوستان او بود، جسدش را در ساحل پیدا می کند. او برای تماس به پلیس فرار می کند اما دو شاهدی که این ماجرا را می بینند تصور می کنند او قاتلی است که پا به فرار گذاشته است.او دستگیر می شود و...