
در بحبوحه جنگهاى داخلى امريكا .« مايك مكوم » ( فلين ) را ، به رغم شجاعتهايش ، از ارتش شمالى ها بيرون مىاندازند و او هم آرام آرام به كارهاى خلاف روى مىآورد . تا اين كه به نوادا مىرود و پس از راه انداختن قمارخانهاى بزرگ با مردى به نام « استنلى مور » ( بنت ) در معدن نقره ى او شريك مى شود .

"جفری تورپ" دزد دریایی بی باک و ماجراجو است که احساس می کند باید به خاطر انگلستان کشتی های اسپانیایی را مورد حمله قرار دارد.در یکی از این نبردها،او یک کشتی اسپانیایی را تسخیر کرده و وقتی به ساحل می آید،"ماریا" نجیب زاده ای زیبا را پیدا می کند.او غرق در زیبایی "ماریا" شده است اما "ماریا" به خاطر دزد دریایی بودن علاقه ای به او ندارد و...

هنگام اسارت « ريچارد شيردل » ( هانتر ) به دست اتريشى ها ، شاهزاده ى خبيث ، « جان » ( رينز ) خود را فرمانرواى انگلستان اعلام مى كند. شواليه اى به نام « رابين هود » ( فلين ) حاضر نمى شود تن به حكومت او بدهد و با يارانش در جنگل شروود عليه شاه غاصب و عمالش شورش مى كند...