

سریال درباره میلیاردری است که با استخدام یک مامور سابق CIA تصمیم به پیشگیری از جرم و جنایت می گیرند در حالی که هنوز این جرم ها اتفاق نیفتاده است …خالق این سریال کسی نیست جز "جانتان نولان" ( نویسندهی فیلنامه های ممنتو و بتمن ) ، برادر "کرستوفر نولان" ! البته قابل ذکر است که کریستوفر خیلی جاها اذعان داشته که ، در اکثر کارهاش ، از برادرش جاناتان کمکهای بزرگی گرفته و این یعنی با خالق بزرگی طرف هستیم.


دختری بنام «جس»، بعد از جدا شدن از دوست پسر سابقش، برای بازیافتن روحیه اش به مکانی تازه برای زندگی احتیاج دارد. از این رو به خانه ای می رود که سه مرد مجرد مستاجران آن هستند. گرچه این سه مرد ابتدا با رفتارهای غیر معمول جس روبرو می شوند، اما تصمیم میگیرند به او کمک کنند تا دوباره خودش را پیدا کند...


سریال روایت «مایک» جوانی نابغه است که از دانشگاه اخراج شده و روزگار خود را با فروش مواد می گذراند و ناگهان در یکی از معامله های خود هنگامی که از دست پلیس در حال فرار است خود را در میان مصاحبه ای برای گرفتن یک شغل می بیند، آن شغل چیزی نیست جز دستیاری یکی از بزرگترین وکلای آمریکا «هاروی اسپکتر». با اینکه مایک هیچ تحصیلاتی ندارد اما با نبوغ خارق العاده خود هاروی را مجبور به انتخاب خود می کند اما …

محور اصلی داستان فیلم حول یک وکیل میانسال به نام مایک فلرتی می گذرد که زندگی متوسطی را در یکی از شهرهای کوچک نیوجرسی می گذراند. وی که سابقا به طور نیمه حرفه ای کُشتی گیر بوده در حال حاضر در کنار کار وکالتش به عنوان شغل ثانویه، وظیفه ی مربیگری تیم کشتی یک مدرسه را برعهده دارد...

پنی چنری به ویرجینیا میرود تا یک مجتمع پرورش و نگه داری اسب که متعلق به پدرش است را اداره کند. کار و کسبی که در آستانه ی تعطیلی است و مدتها است که هیچ کدام از اسب ها نتوانسته اند قهرمان شوند. در این بین پنی با یک مربی کهنه کار به نام لوسین لاورین آشنا می شود و در این بین یک اسب فوق العاده را آماده می کنند که ارزشی میلیون دلاری پیدا می کند و میتواند عنوان قهرمانی را برای پنی و مربی کسب کند …


پخش سريال Justified، در سال ۲۰۱۰ شروع شد و به سرعت محبوبيت بسيار زيادي پيدا كرد سبك اين سريال اكشن/وسترن و بسيار خوش ساخت هست . Marshal كه يك كارمند مدرسه در ايالت ميامي هست ، به زادگاه مادريش كه شهري كوچك و فقير نشين در شرق كنتاكي هست منتقل ميشود . در آنجا دوست دوران جوانيش را ملاقات ميكند كه در گذشته با يكديگر در معدن ذغال سنگ كار ميكردند . او اكنون يكي از فعالان نژادپرستي است و به تازگي در يكي از كليساهاي سياه پوستان بمب گذاري كرده است...


داستان سریال درباره زنی است به نام "آلیشیا فلاریک" که همسر سیاستمداریست که به دلیل ارتباط نامشروع و سوء استفاده از مقام دولتی به زندان می افتد."آلیشیا" که سالهاست بعد از ازدواج فعالیت حقوقی نداشته به دلیل مشکلات مالی بعد از حدود ده سال دوباره شغل وکالت را در یک شرکت حقوقی پی میگیرد. او که سالهاست که از وکالت فاصله گرفته و به بزرگ کردن فرزندان وزندگی به عنوان یک زن خانه دار خو گرفته، در محیط کار با استقبال گرمیمواجه نمی شود، از طرفی باید صحبتهای در گوشی همکاران را در مورد شوهر خودکه یکی از سیستمداران بزرگ شهر بود ولی امروز مایه خجالت "آلیشیا" وفرزندانش شده را تحمل کند. تصویری که از "آلیشیا" با بازی فوق العاده"جولیانا مارگیولس" داده می شود ، نه شبیه همسری به مانند "هیلاریکلینتون" است که در دوران اتهامات شدید و شکننده به شوهرش همچون صخره ایدر مقابل همه اتهامات به نفع شوهرش مقاومت کرد و نه همسری که شوهر خود راکاملا به فراموشی بسپارد و زندگی تازه ای را شروع کند...