
نیک و فرانک هر دو پلیس بوده اند. یک رسوایی باعث می شود نیک نیروی پلیس را ترک کند، حالا یک قاتل سریالی پلیس را مجبور می کند تا او را برگردانند. نیک متوجه می شود که او می خواهد برای فرانک تله بگذارد، بنابراین خودش به تنهایی بدون دخالت پلیس مجبور است این قاتل سریالی را به دام اندازد...

میسی سیپی، سال ۱۹۶۴٫ سه کارمند دولت – دو سفیدپوست و یک سیاه پوست – که برای ثبت نام رأی دهندگان سیاه پوست به جساپ کانتی می روند، شبانه در جاده ای روستایی به قتل می رسند. دو مأمور FBI، «آلن وارد» (دافو) و «روپرت آندرسن» (هاکمن) – که اهل میسی سیپی است – به جساپ می آیند تا سرنخی از این ماجرا بیایند...

قاتلی در یک تعقیب و گریز توسط یکی از افراد پلیس تیر خورده و رو به مرگ میباشد و از آنجائیکه تا آخرین لحظات قصد تسلیم شدن ندارد به جادو و طلسمی که پیش از این، در آن مورد تعلیم دیده است، روی می آورد و روح پلید و شیطانی اش را به درون یک عروسک منتقل میکند. از طرفی روز تولد «اندی» خردسال است و او به شدت طالب همان مدل از عروسک است...