
عتيقه فروشي چيني جانور کوچک و عجيبي به نام «موگ واي» را به پسر بچه ي نوجواني (گاليگان) مي فروشد، با اين شرط که دور از نور شديد و آب نگه دارند و هرگز پس از نيمه شب به آن غذا ندهند. «موگ واي» آرام و دوست داشتني است، تا اين که به طور تصادفي کمي آب رويش ريخته مي شود و پنج جانور مشابه - ولي کمي شيطان - از آن به وجود مي آيند...

« آﻧﮋﻻ » ( ﻛﺎرﻳﻨﺎ ) رﻗﺼﻨﺪه اى اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ » اﻣﯿﻞ » ( ﺑﺮﻳﺎﻟﻰ ) زﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰﻛﻨﺪ و دﻟﺶ ﺑﭽﻪ ﻣﻰﺧﻮاھﺪ، اﻣﺎ « اﻣﯿﻞ » ﻣﺎﻳﻞ ﺑﻪ ازدواج ﺑﺎ او ﻧﯿﺴﺖ. « آﻧﮋﻻ » ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻜﺮ زﻧﺎﻧﻪ، ﻛﺎرى ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺮد دﻳﮕﺮى، « آﻟﻔﺮد » ( ﺑﻠﻤﻮﻧﺪو ) دلﺑﺎﺧﺘﻪاش ﺷﻮد و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺣﺲ ﺣﺴﺎدت « اﻣﯿﻞ » را ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻣﻰﻛﻨﺪ و او را واﻣﻰدارد ﺑﺮاى ﺣﻔﻆ ﻣﺤﺒﻮﺑﻪى ﺧﻮﻳﺶ، ﺑﻪ ﺗﻘﻼ ﺑﯿﻔﺘﺪ...