

در سال ۲۰۰۶، ردپاهایی از دسترسی غیرمجاز به اسناد سری ریاست جمهوری در رایانههای کاخ سفید کشف شد. «لئون اس. کندی»، مأمور فدرال در میان گروهی است که به کاخ سفید دعوت شدهاند تا در زمینهی این رویداد تحقیق کنند، اما وقتی ناگهان برق قطع میشود، لئون و اعضای گروه یگان ویژه چارهای ندارند جز اینکه زامبیهای مرموز را سرنگون سازند. در همین حین، «کلر ردفیلد» از «تراسیو» با تصویر مرموزی برخورد میکند که پسر جوانی ترسیم کرده و در حال حمایت از پناهجویان است. کلر که نمیتواند این تصویر را فراموش کند خود برای انجام تحقیقات دست به کار میشود. صبح روز بعد، کلر از کاخ سفید دیدن میکند تا درخواست بازسازی ساختمان خیریه را ارائه کند. در آنجا، او فرصت ملاقات دوباره با لئون را به دست میآورد و طرح مرموز را به او نشان میدهد. لئون به نظر متوجه ارتباط میان آن و هجوم زامبیها به کاخ سفید شده، اما به کلر میگوید هیچ ارتباطی وجود ندارد.»


زمانی خونآشامی به نام ونیتاس زندگی میکرد، که به علت متولد شدن زیر نور ماه آبی، مورد تنفر همنوعان خود بود، درحالیکه بیشترشان در شبی با ماه خونین رنگ به دنیا میآیند.غرق در ترس و تنهایی کتابی نوشت تحت عنوان «کتاب ونتیس»، یک گریمور نفرین شده، به امید اینکه این کتاب یه روز انتقامش رو از همه خونآشام ها بگیره. ونیتاس نو کارته نوئه رو دنبال میکنه، مرد جوانی که در قرن نوزدهم به صورت هوایی سفر میکنه به پاریس و هدفی در ذهن داره که اون پیدا کردن کتاب ونیتاسـه. حمله ناگهانی یک خونآشامباعث میشه تا ونیتاس مرموز بر بخوره، دکتری متخصص خونآشامها که، انسان معمولی بودنش بیشتر از هر چیز برای نوئه جای تعجب داشت. یک دکتر مرموز که هم نام هم نوشتههای بدنام ونیتاس رو به ارث برده و از گریمور برای درمان بیمار هاش استفاده میکنه، ولی پشت این رفتار مهربانانهش نیت نسبتا شیطانیتری وجود داره...

تیم و برادر کوچکتر بچه رئیس او یعنی تد، حالا دیگر بزرگسال شدهاند و مسیر متفاوتی را نسبت به یکدیگر انتخاب کردند. از طرف دیگر هم تئودور، مدیرعامل یک صندوق پوشش ریسک شده است. اما خب ماجرا فقط به همینجا ختم نمیشود و هیچ چیزی نمیتواند برای مدت طولانی این دو برادر را از هم دور نگه دارد...