"توماس جروم نیوتن" موجودی بیگانه در شکل انسان است که برای بدست آوردن آب برای سیاره در حال مرگش به زمین آمده است. او یک شرکت فناوری پیشرفته راه اندازی میکند تا هزینه مورد نیاز برای ساخت سفینه اش را مهیا کرده و عاشق "مری لو" می شود. اما او بر روی طمع و بی رحمی تجارت بر روی زمین حساب باز نکرده است و...
در زمان آینده یک مسابقه اتومبیلرانی احتیاج به شرکت کنندگانی دارد که که برای بدست آوردن امتیازه باید عابران پیدا به قتل برسانند...
«تیا» (ریچارد دز) و «تونی مالون» (آیزنمان) بچه‌های یتیمی هستند که اصل و نسب ناشناخته‌ای دارند. توانائی‌های ماوراء طبیعی آن دو از جمله پیش‌گوئی و تله‌پاتی، توجه میلیونری به‌نام «بولت» (میلاند) را جلب میکند و او تصمیم می‌گیرد از بچه‌ها سوء استفاده کند. به‌زودی نیز موفق می‌شود با اسناد جعلی آنان را نزد خودش بیاورد. اما بچه‌ها می‌گریزند و سرانجام با کمک «جیسن اودی» (آلبرت) در می‌یابند که آخرین بازمانده‌های یک سفینه فضائی هستند که در دریا سقوط کرده است...
یک مرد جوان و سگش در یک زمین بی آب و علف پساآخرالزمانی سرگردان هستند...
"جوانا ابرهارت" به همراه خانواده خود به شهر کوچکی نقل مکان می کند اما به سرعت متوجه می شود که در پشت پرده رفتار عالی زنان شهر حقیقتی شیطانی مخفی شده است...
در خلال جنگ جهانی اول، یک زیردریایی آلمانی، یک کشتی بریتانیایی را غرق کرده و بازمانده ها را سوار می کند. اما زیردریایی آنها را اشتباهاً به سرزمین ناشناخته ای می برد...
خلبانی که در صحرا سرگردان است، با پسری کوچک که شاهزاده یک سیاره دیگر است آشنا می شود و...
شهر کوچکی در استرالیا چرخه اقتصادی خود را با به وجود آوردن تصادفات رانندگی و فروش اشیا با ارزش بازماندگان می گرداند، تا اینکه ماشین ها جان میگیرند و به جان مردم می افتند...
دیوی ها منتظر بچه ای هستند که معلوم می شود هیولایی است با عادت ناپسند کشتن وقتی می ترسد. و به راحتی می ترسد...