
یک گروه اکتشافی به قصد یافتن سرنخ هایی از یک لاشه دایناسور، عازم جنگل های کنگو می شوند. در میانه راه یک فرد محلی و یک خلبان هلیکوپتر نیز به آنها ملحق می شوند. طولی نمی کشد که هلیکوپتر توسط جانورانی پرنده سقوط می کند و آنها متوجه می شوند با جمعیت عظیمی از دایناسور ها روبرو هستند...

کارگری به نام «داگلاس» پس از مراجعه به شرکت «ریکال» احساس می کند که جاسوس است و به خودش مشکوک می شود. شرکت ریکال خاطرات افراد را با خاطرات جدید عوض می کند و برای آنها گذشته ای می آفریند که دوست داشتند داشته باشند. اما تعویض خاطرات داگلاس درست پیش نمی رود و پای او به ماجرا های عجیب و غریبی باز می شود...

چهار مرد برای اینکه زندگی شان از حالت یکنواخت همیشگی خارج شود، یک گروه در محله شان تشکیل می دهند تا به نگهبانی از آنجا بپردازند. اما بصورت تصادفی متوجه می شوند که محله آنها همینطور تمام شهر پر شده از بیگانه های فضایی که ظاهری مشابه انسان های معمولی دارند و آن ها تصمیم می گیرند زمین را از حلمه آن ها نجات دهند…

در زمان آینده، در شهری بنام «مگا سیتی یک» که زیر سلطه ی تبهکاران است، نیروی پلیس به تنهایی بعنوان قاضی، هیئت منصفه، و جلاد عمل می کند. یک مامور پلیس ( کارل اوربان ) بهمراه یک کارآموز مشغول مبارزه با یک باند تبهکاری است که یک ماده مخدر بسیار خطرناک را در سطح شهر پخش می کنند...