
«هادسن هاک» (و يليس)، سارقي است فرز و معروف که تازه از زندان سينگ سينگ آزاد شده است. «گيتس» (هريس)، مأموري که آزادي مشروط او را امضا کرده، به او پيشنهاد دزديدن مجسمه ي گران قيمت و با ارزش اسبي را مي دهد که از آثار «لئوناردو داوينچي» است و قرار است در يک حراجي به مزايده گذاشته شود...

نيويورک، سال ۱۹۳۴. «آنجلو پرولونه» (استالون) به پدر در حال مرگش (داگلاس) قول مي دهد بزهکاري را کنار بگذارد و آبروي از دست رفته را به خانواده اش بازگرداند. اما تلاشش در اين زمينه، هم براي هم پالکي هايش و هم براي «وندتي» (رومانوس)، گنگستر گروه رقيب، يک معماست. پليس هم با تصوير جديدي که «آنجلو» مي خواهد از خود ارائه دهد، مجاب نشده...