

به دلیل افسانه ای که توسط Tatsuya Uesugi به جا مانده است، دبیرستان آکادمی Meisei به خاطر تیم قوی بیسبال خود مشهور بود. اما با گذشت ۲۶ سال از افتخارات آنها، این تیم نتوانست رکورد خود را حفظ کند و از آن زمان شهرت خود را از دست داده است. دو برادر ناتنی، سوئیچیرو و توما تاچیبانا، با هدف احیای تیم بیسبال آکادمی میسی که زمانی قدرتمند بود و وارد مسابقات قهرمانی ملی بیسبال دبیرستان می شوند. سوئیچیرو و توما سال دوم مدرسه راهنمایی آکادمی میسی هستند. هر دو پسر بازیکنان بیسبال با استعدادی هستند. سوئیچیرو مهارت بسیار خوبی را به عنوان شکارچی و خمیر از خود نشان داده است. توما با وجود داشتن مهارت خارقالعاده در پرتاب، به دلیل خاصی دیگر زمین بازی نمیکند. هنگامی که این دو وارد دبیرستان می شوند، آنها به عنوان یک باتری جفت می شوند و قصد دارند وارد مسابقات قهرمانی بیسبال دبیرستان ملی شوند!

«بن» (فالن)، معلم دبيرستان، با «لينزي» (باريمور) که کسب و کار موفقي هم دارد، آشنا مي شود. «بن» و «لينزي» در ظاهر وجه مشترکي ندارند، ولي به هرحال با هم جور مي شوند و رابطه ي عاطفي عميقي بين شان به وجود مي آيد. اما از شر و شور رابطه شان که کاسته مي شود، «لينزي» تازه پي مي برد که عشق واقعي زندگي «بن» چيست: تيم بيس بال ردساکس بوستن.

«گيل رنارد» (دنيرو) فروشنده اي است که در زندگي شخصي و حرفه اي اش شکست خورده. او کشته مرده بيس بال است و تمام وقتش را صرف دنبال کردن بازيکن مورد علاقه اش، «بابي ريبرن» (اسنايپس) مي کند. «بابي» فصل ورزشي بدي را آغاز مي کند و تمام افتخارات به بازيکن ديگري به نام «پريمو» (دل تورو) که در همان تيم بازي مي کند، نسبت داده مي شود. «گيل» نيز براي درست کردن اوضاع، «پريمو» را مي کشد.

تیمی از بازیکنان بیسبال لیگ کوچک که چندان شناخته شده نبودند، فصل بازیهایشان را به پدر یکی از اعضای تیم تقدیم کردند که بیماری سختی داشت. با این کار، کاری غیرممکن را انجام دادند و به فینال سری جهانی راه یافتند. این بازی به قدری جذاب بود که به سرعت به یکی از بازیهای کلاسیک و ماندگار شبکه ESPN تبدیل شد.