
داستان فیلم درباره یک مامور ماهر و عامل نیروی ویژه (جکی چان) است که وظیفه دارد تا از یک زن جوان در برابر اقدامات یک سازمان و باند جنایتکار شوم محافظت کند.جکی در طول انجام این ماموریت، احساس ارتباط و وابستگی خاصی به این زن پیدا میکند؛ احساسی مشابه آنکه گویی این دو قبلا یکدیگر را در جایی ملاقات کردهاند…

بیست سال پس از رویدادهای انقلابهای ماتریکس، نئو در ظاهر عادی تحت هویت اصلیاش به عنوان توماس اندرسون در سان فرانسیسکو زندگی میکند و یک روانشناس به او برای مقابله با چیزهای عجیب و غریب و غیرطبیعی که او گاهی اوقات میبینید قرصهای آبی تجویز میکند. او همچنین با زنی آشنا میشود که به نظر میرسد ترینیتی باشد، اما هیچکدام یکدیگر را نمیشناسند. با این حال، نسخهٔ جدیدی از مورفئوس قرص سرخ را به او پیشنهاد و ذهنش را دوباره به دنیای ماتریکس باز میکند، دنیایی که در سالهای پس از آلودگی اسمیت امنتر و خطرناکتر شدهاست؛ نئو به گروهی از شورشیان میپیوندد تا با یک دشمن جدید مبارزه کند...

این فیلم روایتگر زندگی در سال ۲۰۹۲ است ، زمانی که فضا پر از آشغال ها و سفینه و ماهواره هاییست که توسط انسان ها دور انداخته شده اند ، پس خلبان تائه هو (Song Joong-Ki) به کمک کاپیتان خود (Kim Tae-Ri) به فضا سفر کرده تا به وسیله ربات آدم نمای خود ، آشغال ها را گردآوری و به ثروت برسند و…


این سریال در خصوص دورهی ای است که انسانها میتوانند ، وسایل کامپیوتری در بدن خود کار بگذارند یا بعد از مرگ مغزهای آنها میتواند در یک ربات زنده بماند. دولت ژاپن نیروی ویژهای متشکل از افسران سابق ارتش و پلیسهای ماهر به نام بخش امنیت عمومی نه به رهبری کاراکتر اصلی این مجموعه یعنی موتوکو کوساناگی ایجاد کرده که با تروریستها مقابله کنند.