
داستان فیلم آینده ای نه چندان دور را روایت می کند. آینده ای تاریک که در آن آب به مهمترین منبع در زمین تبدیل شده و به ندرت یافت می شود. همه جای جهان را بیابان فرا گرفته است و هرکسی حاضر است به خاطر جرعه ای آب دیگری را به قتل برساند. شخصیت اصلی بازی یعنی "ارنست هولم" به همراه کودکان خود "جرم" و "مری" در این دنیای وحشی در مزرعه ای زندگی میکند و وظیفه دارد ضمن تامین آب خانواده ی خود از آنها محافظت کند...

جنگلهاى افريقا . « الوييز كلى » ( گاردنر ) دختر نمايشگرى است كه در انتظار ورود كشتى بخار ، نزد شكارچى جذابى به نام « ويكتور مارسول » ( گيبل ) و گروهش مىماند . آن دو كمكم به هم علاقهمند مىشوند اما با ورود يك انسان شناس به نام « دانلد نوردلى » ( سيندن ) و همسر ظاهرا سرد ولى آتشين مزاجش ، روابط پيچيده مىشوند .

«آگدن» (براندو)، ديپلمات ميليونر امريکايي در يک گردش دريايي به هنگ کنگ مي رود و شبي را با «ناتاشا» (لورن)، کنتسي مهاجر اهل روسيه مي گذراند. در بازگشت به کشتي، او مي فهمد که به عنوان سفير امريکا در عربستان سعودي انتخاب شده است. اما »ناتاشا« خودش ر ا در کابين «آگون» پنهان کرده تا بدون گذرنامه، همراهش به امريکا برود...