یک نوجوان قبل از اینکه برای یک شب مهمانی برود، برای تست یک داروی جدید به سراغ فروشنده مواد مخدرش می‌رود. در راه برگشت به خانه، زنی زخمی را سوار میکند و شب به طرز عجیبی تغییر میکند.
مانوئل برای در امان ماندن از بیماری‌ای شبیه هاری که در سراسر جهان شیوع پیدا کرده بود، در پناه‌گاهی پنهان شده بود. اما سرانجام مجبور میشود از پناهگاه خارج شود و همراهانی غیرمنتظره اما ضروری را در سفرش ملاقات کند.
این داستان، ماجرای یک مرد جوان مبتلا به فراموشی را روایت میکند که در جریان یک شیوع بیماری شبیه به زامبی‌ها، با یک بقاگرای زبر و زبردست متحد میشود تا دوست دخترش را پیدا کند.
یک خانواده سعی می‌کنند با بازگشت به مزرعه دوران کودکی پدر، از شیوع زامبی‌ها فرار کنند و با محکم کردن آن، از ورود مرده‌ها جلوگیری کنند. افسوس که وحشت و آسیب‌های روانی در خانه اجدادی به اندازه بیرون از دروازه‌ها وجود دارد.
در این داستان ترسناک و علمی تخیلی، شش نوار صوتی، دنیایی جهنمی را به تصویر می‌کشند که مرزهای ترس را جابه‌جا میکند.
در دهه ۱۹۵۰، هل‌بوی و یک مامور تازه کار از سازمان تحقیقات و دفاع پارانرمال (بی.پی.آر.دی) به منطقه کوهستانی آپالاچی‌ها اعزام می‌شوند. در این ماموریت، آن‌ها با یک جامعه دورافتاده مواجه می‌شوند که تحت سیطره جادوگران قرار دارد و توسط یک شیطان محلی شوم به نام "مرد خمیده" اداره میشود.
این فیلم داستان پدری و مادری را روایت میکند که بعد از آلوده شدن مادر خانواده، پدر باید با یک بچه خردسال از این دنیای درحال نابودی نجات پیدا کند و وقت زیادی برای این کار ندارد.
سه پیشاهنگ در آستانه آخرین اردوی تفریحی خود، معنای دوستی واقعی را زمانی درک می کنند که می بایست شهرشان را از یک شیوع زامبی نجات دهند...
هیون سو ( song kang ) دانش آموز دبیرستانی گوشه گیریست که به ندرت اتاق خود را ترک و با خانواده اش صحبت میکند ، اما یک روز او تنها خانواده خود یعنی پدر و مادر و خواهرش را در یک سانحه تصادف از دست داده و به آپارتمان مرموزی به نام خانه سبز نقل مکان میکند. در آن جا متوجه جریان عجیبی میشود که انسان به هیولا تبدیل میشود…