

لی داگیل که نقش ان را جانگ هیوک بازی میکند ارباب زاده ای است که به یکی از برده های زن خانه اش علاقه مند است. برادر این زن خانه ارباب خود را به آتش کشیده و باعث می شود لی داگیل هر چه که داشته از دست بدهد. لی در خیابان ها سرگردان می شود و به دلیل کینه ای که از برده ها به دل گرفته شکارچی برده می شود. او با تشکیل یک گروه سه نفره به شکار برده ها می رود. ده سال از این اتفاق می گذرد و ...

مستند رسترپو یک سال با یک جوخه در خونین ترین دره در افغانستان را به تصویر می کشد. این مستند که در شصت و چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم ادینبورگ تقدیر شده و نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم مستن نیز بوده با این شعار اکران شده است: یک جوخه ، یک دره ، یک سال . این فیلم درباره پاسگاهی در مرز بین افعانستان و پاکستان است، جایی که گروهی از سربازان آمریکایی در پاسگاهی به نام Restrepo استقرار دارند...

در ابتدا انسان ها و هیولاها بطور مسالمت آمیزی کنار هم زندگی می کردند و دیو ها در زندانی تاریک زندانی شده بودند . سالیان سال خدای جنگ بر فلوت خود می نواخت و از خروج دیوها جلوگیری می کرد. درب های زندان باید در سه هزارمین روز باز می شدند ولی اشتباه سه الهه همه چیز را بهم ریخت و شیطان درون دیوان بیدار شد و آنان فلوت را بدست آوردند. الهه ها محکوم به جبران اشتباه خویش بودند. تنها جادوگری جوان می توانست کمکشان باشد. ووچی جادوگری لات و حقه باز .....

نسلون ماندلا (مورگان فریمن) که بعد از آزادی از زندان رئیس جمهور آفریقا شده همه چیز در کشورش را تقسیم بندی شده بین سیاهان و سفید پوستان می بیند. او بهترین راه حل را برای برداشتن این تقسیم بندی ورزش می داند. ماندلا با کمک کاپیتان تیم ملی راگبی کشورش، بنام فرانسیس پینار (مت دمون) سعی میکند تا تیم ملی راگبی را به یک نقطه ی مشترک بین سفیدها و سیاه پوستان تبدیل کند ...

“اولین جوخه” در روزهای آغازین جنگ جهانی دوم در جبههی شرقی اتفاق میافتد. نقشهای اول آن گروهی از نوجوانان شوروی با تواناییهایی غیر عادی هستند، نوجوانانی که انتخاب شدهاند تا یک واحد مخصوص برای مبارزه با نیروهای آلمان متجاوز تشکیل دهند. افسر اساسی که میخواهد از مردگان یک ارتش ماوراءطبیعه از صلیبیان قرن ۱۲، “نیروی صلیب مقدس” بپاخیزاند و از آنها برای اهداف نازیها کمک بگیرد، به مخالفت با آنها میپردازد.